|بر بال اندیشه|

سلام خوش آمدید

چه کسانی شهید محسوب می‎شوند؟

شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ق.ظ

شهادت به حکم این که عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه و هدفی مقدس است و از هر گونه انگیزه خود گرایانه منزّه و مبرّا است، ‌تحسین انگیز و افتخار آمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می شود. میان انواع مرگ ها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی، برتر و مقدس تر و عظیم تر است. مرگی "شهادت" محسوب می‌شود که با توجه به خطرات احتمالی یا ظنّی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن "فی سبیل الله" از آن استقبال کند. شهادت دو رکن دارد: یکی این که در راه خدا باشد؛ هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد. کلمة شهید و مفهوم شهید در کلمات و مفاهیم اسلامی و در ذهن کسانی که فرهنگشان اسلامی است، مفهومی نورانی و مقدس است و در همه عرف ها توأم با قداست و عظمت است. از نظر اسلام، هر کس به مقام و درجة شهادت نائل آید که اسلام او را با معیارهای خودش شهید بشناسد، ‌یعنی در راه هدف های عالی اسلامی به انگیزه برقراری ارزش های واقعی بشری کشته بشود، به یکی از عالی ترین درجات و مراتبی که یک انسان ممکن است در سیر صعودی خود نائل شود، نائل می گردد. قرآن در شأن شهید فرمود: "ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً أحیاءٌ عند ربهم یُرزقون؛ گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند". در اسلام وقتی که می خواهند مقام کسی را بالا ببرند می گویند: مقام فلان شخص برابر است با مقام شهید یا فلان کار اجرش برابر است با اجر شهید. شهید مطهری می گوید: "مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتوافکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهدا شمع محفل بشریتند. سوختند و محفل بشریت را روشن کردند. اگر این محفل تاریک می ماند، هیچ دستگاهی نمی توانست کار خود را آغاز کند یا ادامه بدهد". شهادت آن قدر دارای ارزش است که اولیاءالله برای رسیدن به آن دعا می کردند و به امید شهادت زنده بودند و یکی از دعاهای مسلمانان صدر اسلام همین بود. در دعاهایی که از ائمه به ما رسیده است، این موضوع به چشم می خورد. در دعای شب های ماه مبارک رمضان می خوانیم: اللهم برحمتک فی الصالحین فأدخلنا و فی علیین فارفعنا . . . و قتلاً فی سبیلک مع ولیّک فوفّق لنا؛ خدایا، به ما توفیق بده که در راه تو و به همراه ولیّ تو کشته بشویم و به فیض شهادت نائل گردیم". عمروبن جموح که یک پایش در جنگ لنگ شده و وظیفة‌ رفتن به جهاد از او ساقط بود، گریه می کرد و پیامبر را واسطه قرار داد که مانع او نشوند، ‌تا بالاخره در جبهة‌ جنگ اُحد به شهادت رسید. [1]

حاضر بودن، گواهى دادن، کشته شدن در راه خدا. در فرهنگ قرآنى، از شهادت باتعبیر «قتل فى سبیل الله‏» یاد شده است: «و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل‏احیاء و لکن لا تشعرون‏» به کسانى که در راه خدا کشته مى‏شوند، مرده نگویید، بلکه آنان‏زنده‏اند، ولى شما درک نمى‏کنید. نیز، خداوند مشترى اموال و جانهاى کسانى است که درراه خدا مى‏جنگند، مى‏کشند و کشته مى‏شوند و پاداش بهشت از خداوند مى‏گیرند: «ان‏الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون و یقتلون. . . » این فداکارى و از جان گذشتگى در راه خدا و دین، نهایت رستگارى انسان مؤمن‏است و آنان که جان خویش را بر سر دین مى‏نهند، هم به کامیابى ابدى در آخرت‏ مى‏ رسند، هم شهادتشان سرچشمه الهام و الگوى فداکارى براى دیگران محسوب‏ مى‏ شود. نخستین شهید اسلام، «سمیه‏» مادر عمار یاسر بود که با نیزه ابو جهل در زیرشکنجه به شهادت رسید. پس از او نیز مسلمانانى که چه زیر شکنجه‏ه ا، چه در جبهه‏ هاى‏ نبرد با مشرکان و چه در دفاع از حق و مواجهه با حکام ستمگر جان باخته‏ اند، همواره ‏سرمشق آزادگان خداجوى بوده‏ اند.

در علت نامگذارى چنین مرگى به‏«شهادت‏»، گفته‏ اند: «یا بدان جهت است که‏ فرشتگان حمت‏خدا در صحنه شهادت حضور مى‏ یابند، یا بدان سبب که خدا و رسول، به بهشتى بودن شهدا گواهى مى‏ دهند، یا این که شهید در قیامت، همراه انبیا بر امتهاى دیگرگواهى مى‏ دهد، یا این که شهید، زنده و حاضر است، به مقتضاى‏«احیاء عند ربهم‏ یرزقون‏»، یا بدان جهت که شهید، به شهادت حق قیام مى‏ کند تا کشته شود. » فیض شهادت، چنان ارزشمند است که اولیاء دین همواره از خداوند، آرزوى آن راداشته‏ اند. در دعاهاى ما نیز مکرر از خداوند، رخواست‏ شهادت شده است و روایات‏ بسیارى درباره شهادت و جایگاه شهید آمده است. رسول خدا«ص‏»فرموده است: «فوق‏ کل بر بر حتى یقتل الرجل فى سبیل الله، فاذا قتل فى سبیل الله فلیس فوقه بر» بالاتر از هرنیکى، نیکى است، تا آن که انسان در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن، نیکى نیست. در احادیث است که: شهادت، برترین مرگ است. قطره خون‏ شهید، نزد خدا از بهترین قطرات است. شهادت موجب آمرزش گناهان مى‏ شود. شهید ازسؤال قبر، مصون است و فشار قبر ندارد و در بهشت، با حوریان هم آغوش است. شهید، حق شفاعت دارد. شهدا اولین کسانى‏ اند که وارد بهشت مى‏ شوند و همه به مقام شهیدان‏ غبطه مى‏ خورند شیخ مفید، شهادت را مقامى والا مى‏ داند که آنکه در راه خدا صبر و مقاومتى کند تا آن حد که خونش ریخته شود، روز قیامت از امناى والا مرتبه الهى‏ محسوب مى‏ شود. نظر به وجه الله، از خصوصیات شهید است و این نتیجه نفى بعد لجنى‏ از وجود خویش و رسیدن به خلود و قداست کامل در سایه شهادت است . در مکتب خاندان وحى، «شهادت‏» مطلوب و معشوق آنان است و امامان، یا مقتول ویا مسموم بوده‏ اند و مرگشان شهادت بوده است. گر چه جان ائمه و اولیاء خدا و بندگان‏ خالص، عزیز است، ولى دین خدا عزیزتر است. بنابر این جان باید فداى دین گردد تا حق، زنده بماند و این، همان ‏«سبیل الله‏» است. شما راه خدا را باز کردید شهادت را شما آغاز کردید به خون خفتید، تا آیین بماند فدا کردید جان، تا دین بماند

در دوران سید الشهدا، شرایطى پیش آمده بود که جز با حماسه شهادت، بیدارى امت‏ فراهم نمى‏ شد و جز با خون عزیزترین انسانها، نهال دین خدا جان نمى‏ گرفت. این بود که‏ امام و اصحاب شهیدش، عاشقانه و آگاهانه به استقبال شمشیرها و نیزه‏ ها رفتند تا با مرگ‏ خونین خویش، طراوت و سرسبزى اسلام را تامین و تضمین کنند و این سنت، هم چنان‏ در تاریخ باقى ماند و«شهادت‏»، درس بزرگ و ماندگار عاشورا براى همه نسلها و عصرهاگشت . به فرموده امام خمینى‏«قدس سره‏»: «خط سرخ شهادت، خط آل محمد و على‏ است و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت به ذریه طیبه آن بزرگواران و به پیروان خط‏ آنان به ارث رسیده است‏». کسى مى‏ تواند به این جایگاه رسد، که رشته‏ هاى علایق‏ جسمانى و حیات مادى را گسسته باشد و عشق به حیات برتر، او را مشتاق شهادت سازد. گذشتن از این موانع و رسیدن به آن وارستگى و رهایى از تعلقات، ایمانى بالا مى‏ طلبد و به‏ همین جهت است که شهادت، نزدیکترین طریق و راه میان بر براى رسیدن به خدا و بهشت است.

زنده است هر که کشته شود در مناى دوست بیگانه نیست آنکه شود آشناى دوست گردن نهد به سلسله غم، اسیر عشق تیر بلا به جان بخرد مبتلاى دوست جان شبنم است و در پى خورشید، پر کشد گر بشنود نواى دل از نینواى دوست بر لوح دهر، زنده جاوید مى ‏شود آنکس که عاشقانه بمیرد براى دوست در مروه مراد، شود کامیاب دل با پاى سر هر آنکه دود در صفاى دوست ارزنده ‏تر ز گوهر نایاب مى‏ شود جانى که خاک گردد و افتد به پاى دوست بوسیدنى است‏ سنگ مزار شهید عشق بوییدنى است تربت پاک گداى دوست غیر از کشتگان میدان جهاد، در روایات اسلامى کسان دیگرى هم که نوعى رنج کشیده‏ و تلاش داشته‏ اند و جان در آن راه باخته‏ اند، «شهید» محسوب شده‏ اند، همچون کسى که ‏در دفاع از مال، جان، شرف و ناموس خود و براى احقاق حق خویش کشته شود، یا آنکه در مهاجرت در راه خدا جان بسپارد، یا آنکه با ایمان کامل و با محبت اهل بیت و در حال‏ انتظار فرج براى حاکمیت عدل جان بدهد، نیز کسى که در راه طلب علم بمیرد یا در غربت‏ مرگش فرا رسد، یا زنى که هنگام زایمان، جان بسپارد، یا آنکه در راه عمل به وظیفه امر به‏معروف و نهى از منکر کشته شود.

شهادت طلبى

از الفباى برجسته نهضت عاشورا و از روحیات والاى حسین بن على‏ «علیه السلام‏»و یارانش، عنصر «شهادت طلبى‏» بود، یعنى مرگ در راه خدا را «احدى الحسنیین‏» دانستن ودریچه‏ اى براى وصول به قرب خدا و بهشت برین دیدن و از این رو شیفتگى و بى ‏صبرى‏ براى درک فضیلت‏ شهادت.

امام حسین‏ «علیه السلام‏» در خطبه‏ «خط الموت. . . » به آن تصریح مى ‏کند و با جمله‏«من کان‏ باذلا فینا مهجته فلیرحل معنا» یاران شهادت طلب را هم بر مى ‏گزیند و به مسلخ عشق، کربلا مى ‏برد. اینگونه به استقبال مرگ رفتن، چون مبتنى بر درک والاترى از فلسفه حیات‏است، با خودکشى متفاوت است. خودکشى و خود را به هلاکت افکندن، شرعا حرام وعقلا ناپسند است، اما استقبال از مرگ به خاطر ارزشهاى متعالى، مشروع و معقول است.

حتى اگر انسان بداند در یک حماسه و مبارزه به شهادت خواهد رسید، مرگ او خودکشى‏ نیست، چون گاهى تکلیف ایجاب مى ‏کند که جان را فداى دین کند، چون دین، گرامیتر ازانسان است. دین خدا عزیزتر است از وجود ما این دست و پا و چشم و سر و جان فداى دوست حل این معما (آگاهانه سراغ مرگ رفتن) تنها با درک و برداشت متعالى ‏تر از زندگى والاو کرامت انسانى میسر است. اینکه امام حسین‏ «علیه السلام‏» هم از شهادت خود آگاه است و با همین‏ علم، به کربلا مى‏ رود، به همین نکته بر مى‏ گردد. آن حضرت مرگ سرخ را بهتر از زندگى‏ ننگین مى‏ داند: «لا ارى الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما».  این فرهنگ، پذیرفته همه اقوام و ملت هاست و این نوع مرگ انتخابى و آگاهانه، مکمل‏ حیات شرافتمندانه است، نه در تناقض با آن. چون مرگ، پایان نیست تا کسى با انتخاب‏ مرگ، به پایان یافتن خویش کمک کرده باشد. مرگ سرخ و شهادت، نوع کمال یافته‏ ترى ازحیات است. امام حسین‏ «علیه السلام‏» با علم به شهادت در حادثه کربلا به آن قربانگاه رفت، تا درسایه شهادتش، اسلام زنده بماند و حق، حیات یابد. این، هدفى است ارزشمند که مى ‏سازد چون حسین ‏ «علیه السلام‏» هم قربانى آن گردد. سید الشهدا«علیه السلام» این راه را برگزید و آن را پیش پاى ‏بشریت گشود و روندگان این صراط جاودانه، همه شاگردان مکتب عاشورایاند. تو اسوه شهادتى، معلم شهامتى خوشا کسى که پانهد به مکتب ولاى تو اصحاب امام حسین‏ «علیه السلام» نیز در شب عاشورا، یک به یک برخاسته، این روحیه را ابرازمى‏داشتند و از مرگ، هراسى در دلشان نبود.

1- بالاترین نیکی‎ها

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست. وسائل الشیعة، ج11، ص10، حدیث 21

2. برترین مرگها

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: اشرف الموت قتل الشهادة, رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شهادت برترین مرگهاست. بحارالانوار، ج 67، ص 8، حدیث 4

3. مرگ برتر

قال امیرالمؤمنین علیه السلام: ان الموت طالب حثیت لایفوته المقیم و لا یعجزه الهارب ان اکرم الموت القتل. حضرت علی علیه السلام فرمود: مرگ، با شتاب و تعقیب کننده است ((همه را دریابد)) نه ماندگان از دست برهند و نه فراریان او را بازدارند، گرامی ترین مرگ، کشته شدن است. نهج البلاغه، خطبه 123

4. برترین قتل شهادت است

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: اشرف القتل قتل الشهدآء. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: والاترین قتل، کشته شدن شهیدان است. نهج الفصاحة، ص 668

5. هزار ضربه شمشیر به از مرگ در بستر

قال امیرالمؤمنین علیه السلام: و الذی نفس ابن ابی ابیطالب بیده لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی الفراش. حضرت علی علیه السلام فرمود: قسم به کسیکه جان فرزند ابیطالب در دست اوست، هزار ضربه شمشیر بر من آسانتر از مرگ در بستر است. بحارالانوار، ج 97، ص40، حدیث 44

6. شهادت، نه مرگ در بستر

قال امیرالمؤمنین علیه السلام: ایها الناس ان الموت لا یفوته المقیم و لایعجزه الهارب لیس عن الموت محیص و من لم یمت یقتل و ان افضل الموت القتل، والذی نفسی بیده لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی فراش. حضرت علی علیه السلام فرمود: ای مردم همانا ایستادگان و فراریان را از مرگ گریزی نیست و هر کس به مرگ طبیعی نمیرد کشته می شود و شهادت بهترین مرگ است و سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، هزار ضربه شمشیر آسانتر است بر من از مرگ در بستر. وسائل الشیعة، ج11، ص8، حدیث12

7. شهادت کرامت است

قال السجاد علیه السلام: القتل لنا عاده و کرامتنا الشهادة. حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود: کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. بحارالانوار، ج 45، حدیث 118

8. شهادت آرزوی اولیاء

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: والذی نفسی بیده ((لولا ان رجالا من المومنین لاتطیب انفسهم)) لوددت انی اقتل فی سبیل الله، ثم احیا ثم اقتل ثم احیا ثم اقتل، ثم احیا ثم اقتل. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به آنکه جانم به دست اوست ((اگر نبود اینکه جمعی از مومنین خوش ندارند)) دوست داشتم که در راه خدا نه یکبار و دوبار، که چندین بار زنده گشته و بار دیگر کشته گردم. صحیح بخاری، ج4، ص21، باب تمنی الشهادة

9. روزی شهادت

قال امیرالمؤمنین علیه السلام: من دعائه علیه السلام لمّا عزم علی لقا القوم بصفّین: اللّهم ربّ السّقف المرفوع … ان اظهرتنا علی عدونا فجنّبنا البغی و سدّدنا للحق و ان اظهرتهم علینا فارزقنا الشهادة و اعصمنا الفتنه. حضرت علی علیه السلام فرمود: خدایا، ای پروردگار آسمان برافراشته … اگر ما را بر دشمنان پیروز گرداندی، از ستم و تجاوز دورمان دار و بر حق استوارمان گردان و اگر دشمنان بر ما پیروز شدند، شهادت را روزیمان فرما و از فتنه بازمان دار. نهج البلاغه، خطبه 170

10. فرجام سعادت و شهادت

عن امیرالمؤمنین علیه السلام: و انا اسال الله بسعة رحمته و عظیم قدرته علی اعطاء کل رغبة … ان یختم لی و لک بالّسعادة و الشهادة. حضرت علی علیه السلام در پایان عهدنامه خود به مالک اشتر نوشت: من از خدا به گشایش رحمت و بزرگی قدرتش (بر آنکه هر چه بخواهد عطا می کند) می خواهم که پایان زندگی من و تو را به نیکبختی و شهادت قرار دهد. نهج البلاغه نامه 53

11. شهادت در راه خدا

دعا امیرالمؤمنین علیه السلام لهاشم بن عتبة فقال: اللّهم ارزقه الشهادة فی سبیلک و المرافقه لنبیّک. حضرت علی علیه السلام در دعای خود به هاشم بن عتبه فرمودند: خداوندا، شهادت در راهت را و همراهی با پیامبرت را به او روزی کن. نهج السّعادة، ج2، ص 108

12. همسایگی با شهدا

قال امیرالمؤمنین علیه السلام: … نسال الله منازل الشهداء و معایشة السّعداء و مرافقة الانبیاء. حضرت امام علی علیه السلام فرمود: از خداوند جایگاه شهیدان و زندگی با سعادتمندان و همراهی با پیامبران را طلب می کنم. نهج البلاغه، خطبه 23

13. عشق به شهادت

قال امیرالمؤمنین علیه السلام: فوالله انی لعلی الحق. و انی للشّهادة لمحبّ. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پس به خدا قسم من بر حقّم و دوستدار شهادت. شرح نهج البلاغه، ج6، ص99 و 100

14. امید شهادت در جبهه

قال امیرالمؤمنین علیه السلام: و الله لولا رجائی الشهادة عند لقائی العدوّ لوقد حمّ لی لقاءه لقرّبت رکابی، ثمّ شخصت عنکم فلا اطلبکم ما اختلف جنوب و شمال. حضرت امام علی علیه السلام فرمود: به خدا قسم اگر آرزوی شهادت را در پیکار با دشمن نمی داشتم، (که ای کاش زودتر فراهم آید) بر مرکب خود سوار می شدم و از میان شما کوچ می کردم و تا باد شمال و جنوب بوزد (برای همیشه) در جستجوی شما نمی پرداختم. شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 285، خطبه 118

15. در ردیف شهیدان

قال السّجاد علیه السلام: حمدا نسعد به فی السّعداء من اولیائه و نصیر به فی نظم الشّهداء بسیوف اعدائه. حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود: سپاس خدای را، سپاسی که بدان در زمره اولیاء نیکبختی قرار گیریم و بواسطه آن در ردیف شهیدان با شمشیر دشمنانش در آئیم. صحیفه سجّادیه، ج 41، دعاء 1

16. شهادت طلبی

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من طلب الشّهادة صادقا اعطیها و لولم تصبه. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از روی صدق شهادت را طلب کند، خداوند به او ((ثواب)) آن را عطا خواهد کرد، هر چند به شهادت نرسد. کنز المعال، ج4، ص 421، حدیث 11210

17. تبریک به شهیدان

قال امیرالمؤمنین علیه السلام: انّ الله کتب القتل علی قوم و الموت علی آخرین و کلّ آتیه منیّته کما کتب الله له فطوبی للمجاهدین فی سبیل الله و المقتولین فی طاعته. حضرت امام علی علیه السلام فرمود: خداوند برای گروهی کشته شدن و برای گروهی دیگر مرگ را مقرّر نموده و هر کدام به اجل معین خود آنسان که او مقدّر کرده است می رسند، پس خوشا به حال مجاهدان راه خدا و کشتگان راه اطاعت او. نهج السعادة، ج2، ص107

18. خون شهید

انّ علیّ ابن الحسین علیه السلام کان یقول: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ما من قطرة احبّ الی الله عزّوجلّ من قطرة دمٍ فی سبیل الله. امام زین العابدین علیه السلام پیوسته از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: هیچ قطره ای در نزد خداوند دوست داشتنی تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته می شود نیست. وسائل الشیعة، ج11، ص8، حدیث11

19. شهید درد جراحت را احساس نمی کند

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: الشّهید لایجد الم القتل الّا کما یجد احدکم مسّ القرصة. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شهید درد کشته شدن را احساس نمی کند، مگر در حدّی که یکی از شما پوست دست خود را بین دو انگشت فشار دهد. کنز المعال، ج4، ص398، حدیث11103

20. آمرزش گناهان شهید

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: للشّهید سبع خصال من الله اوّل قطرة من دمه مغفور له کلّ ذنب. حضرت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به شهید هفت امتیاز از طرف خداوند عطا می شود، اولین آنها بخشیدن تمام گناهان اوست بواسطه اولین قطره خونش. وسائل الشیعة، ج11، ص9، حدیث20

21. شهادت، کفّاره گناهان

قال الباقر علیه السلام: اوّل قطرة من دم الشّهید کفّارة لذنوبه الّا الدَّین فانّ کفّارته قضاءه. امام باقر علیه السلام فرمود: اولین قطره خون شهید کفاره گناهان اوست مگر بدهیها، که کفاره آن ادای آن است. وسائل الشیعة، ج 13، ص 85، حدیث 5

22. موجب آمرزش گناهان

قال الصادق علیه السلام: من قتل فی سبیل الله، لم یعرّفه الله شیئاً من سیئاته. امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که در راه خدا کشته شود، خداوند هیچ یک از گناهان او را به روی او نمیآورد. وسائل الشیعة، ج 11، ص9، حدیث 19

23. شهید غسل و کفن ندارد

قال النّبی صلی الله علیه و آله: فی شهداء احد: زمّلوهم بدمائهم و ثیابهم. پیامبر اکرم درباره شهدای اُحُد فرمودند: آنها را با همان خونهایشان و لباس های خودشان دفن کنید. وسائل الشیعة، ج2، ص701، حدیث11

24. دفن با جامه خونین

عن امیرالمؤمنین علیه السلام قال: لمّا کان یوم بدرٍ، فاُصیب من اصیب من المسلمین، امر رسول الله بدفنهم فی ثیابهم، و ان ینزع عنهم الفراء، و صلیّ علیهم. حضرت علی علیه السلام فرمود: در روز بدر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به کسانی که از مسلمانان به شهادت رسیده بودند، دستور داد که آنها را با لباسهایشان دفن کنند، و تنها لباسهای چرمین را از تنشان بیرون آوردند، و سپس بر آنها نماز خواند. بحارالانوار، ج82، ص6، حدیث 5

25. گلگون کفنان

عن اسماعیل بن جابر و زُراره عن ابی جعفر علیه السلام: قال: قلت له کیف رأیت الشّهید یدفن بدمائه؟ قال: نعم فی ثیابه بدمائه و لا یحنّط و لا یغسّل و یدفن کما هو… از اسماعیل بن جابر و زراره نقل شده است که: از امام صادق سوال کردم، نظر شما در این باره چیست که شهید با بدن خون آلود دفن شود؟ حضرت فرمود: آری شهید بدون غسل و حنوط، در لباس خونین خود همانگونه که هست دفن می شود. وسائل الشیعة، ج2، ص700، حدیث8

26. شهید سؤال قبر ندارد

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من لقی العدوّ فصبر حتّی یقتل او یغلب لم یفتن فی قبره. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس رو در روی دشمن قرار گرفت((با دشمن درگیر شد)) و استقامت کرد تا کشته و یا پیروز شد، در قبر مورد آزمایش قرار نمی گیرد ((از او سوال نمی شود)). کنز المعال، ج4، ص313، حدیث10662

27. آثار شهادت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: یعطی الشّهید ستّ خصال عند اوّل قطرة من دمه: یکفّر عنه کلّ خطیئه ویری مقعده من الجنة و یزوّج من حور العین و یؤمّن من الفزع الاکبر و من عذاب القبر و یحلّی حلّة الایمان. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: 1-با اولین قطره خون او تمام گناهانش بخشیده می شود. 2-جایگاه خود را در بهشت می بیند. 3-از حوریان با او ازدواج می کنند. 4-از وحشت بزرگ روز قیامت در امان می باشد. 5-از عذاب قبر ایمن است. 6-به زیور ایمان آراسته می گردد. کنز المعال، ج 4، ص 410، حدیث 1152

28. معافیت از سوال قبر

سُئل النّبی صلی الله علیه و آله: مابال المؤمنین یفتنون فی قبورهم الّا الشّهید؟ فقال: کفی ببارقة السّیوف علی راسه فتنة. از پیامبر اکرم سوال شد: چگونه است که همه مومنین در قبر مورد سوال و امتحان قرار می گیرند مگر شهید؟ حضرت فرمود: امتحانی که در زیر برق شمشیر داده است، برای او کافی است.

کنز المعال، ج 4، ص 407، حدیث 11138 و ص 595، حدیث 11741

29. شفاعت شهید

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: یشفع الشّهید فی سبعین من اهله. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شهید هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت می کند. کنز المعال، ج 4، ص 401، حدیث 11119

30. مقام شفاعت

عن الصّادق علیه السلام عن آبائه علیه السلام انّ رسول الله قال: ثلاثة یشفعون الی الله یوم القیامه فیشفّعهم: الانبیاء ثمّ العلماء ثمّ الشّهداء. امام صادق علیه السلام از پدران خود از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل فرمود: سه گروهند که روز قیامت شفاعت می کنند و شفاعت آنها مورد پذیرش خداوند قرار می گیرد، انبیاء و علما و شهداء. بحارالانوار، ج 97، ص 14، حدیث 24

31. اول کسی که وارد بهشت می شود

عن الرّضاء علیه السلام عن آبائه علیه السلام، قال، قال رسول الله صلی الله علیه و آله: افضل الاعمال عند الله ایمان لا شکّ فیه و غزو لاغلول فیه و حجّ مبرور و اوّل من یدخل الجنة شهید. امام رضا علیه السلام از پدران خود علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده که آن حضرت فرمود: برترین اعمال نزد خداوند، ایمانی است که در آن تردیدی نباشد و رزم و پیکاری که در آن خیانت در ((غنیمت)) نباشد و حج مقبول . و اولین کسی که وارد بهشت می شود شهید است. بحارالانوار، ج 66، ص 393، حدیث 75

32. آرزوی شهید

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ما من احدٍ یدخل الجنة یحبّ ان یرجع الی الدّنیا و له ما علی الارض من شییءٍ الّا الشّهید. فانّه یتمنّی ان یرجع الی الدّنیا فیقتل عشر مرّاتٍ لما یری من الکرامة. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: از افرادی که وارد بهشت می شوند هیچکس آرزوی بازگشت به دنیا را ندارد گر چه تمام آنچه در زمین است از آنِ وی شود، مگر شهید که او به سبب کرامتی که در شهادت می بیند آرزو می کند به دنیا برگردد و دهها مرتبه در راه خدا کشته شود. صحیح بخاری، ج 4، ص 26

33. برترین شهدا

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: افضل الشّهداء الّذین یقاتولن فی الصّف الاوّل فلا یلفتون وجوههم حتّی یقتلوا، اولئک یتلبّطون فی الغرف العلی من الجنة یضحک الیهم ربّک فاذا ضحک ربّک الی عبدٍ فی موطن فلا حساب علیه. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: برترین شهیدان کسانی هستند که در صف اول ((خط مقدم)) پیکار می کنند و روی بر نمی گردانند تا کشته شود، اینها هستند که جایگاه آنان غرفه های عالی بهشت است، و خداوند بر آنها متبسّم است و اگر خداوند بر بنده ای تبسّم کند ((خشنود شود)) هیچ حسابی بر او نیست. کنز المعال، ج 4، ص 401، حدیث 11120

34. شهید دریا

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: شهید البحر مثل شهید البرّ … و انّ الله عزّوجلّ وکّل ملک الموت بقبض الارواح الّا شهید البحر فانّه یتولّی قبض ارواحهم. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: شهید در جنگ دریایی مثل شهید در جنگ و جهاد در خشکی اجر دارد و خداوند ملک الموت را برای قبض روح همه افراد مامور ساخته است، مگر شهیدان جنگ دریایی که آنقدر مقام و فضیلت دارند که خداوند، خودش ارواح آنها را قبضه می کند. سنن ابن ماجه، ج 2، ص 928، حدیث 2778

35. خانواده شهید

قال علی علیه السلام عن قول رسول الله صلی الله علیه و آله: و یقول الله عزّوجلّ انا خلیفته فی اهله و من ارضاهم فقد ارضانی و من اسخطهم فقد اسخطنی. حضرت امیر علیه السلام در ادامه حدیثی مفصّل که در باب مقام شهید از قول رسول خدا بیان داشته اند می فرماید: خداوند می فرماید من جانشین شهید در خانواده او هستم، هر کس رضایت آنها را جلب کند رضایت مرا جلب کرده و هر کس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.

36. دیگرشهیدان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من ارید ماله بغیر حقّ فقاتل فهو شهید. پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس مالش مورد سوء قصد قرار گیرد و برای دفاع از آن مبارزه کند و کشته شود شهید است.  کنز المعال، ج4، ص429، حدیث11201

37. شهیدان دفاع

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من قاتل دون نفسه حتّی یقتل فهو شهید و من قتل دون ماله فهو شهید و من قاتل دون اهله حتّی یقتل فهو شهید و من قتل فی جنب الله فهو شهید. پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس برای دفاع از جان و مال اهل و عیال خود پیکار کند و کشته شود شهید است و کسی که در راه قُرب به خدا کشته شود شهید است. کنز المعال، ج 4، ص 420، حدیث 11236

38. دفاع از مال

عن علیّ بن الحسین علیه السلام: من اعتدی علیه فی صدق ماله فقاتل فقتل فهو شهید. امام زین العابدین علیه السلام فرمود: هر کس به ظلم اموالش مورد تجاوز قرار گیرد و در برابر آن پیکار کند تا کشته شود شهید است. وسائل الشیعة، ج 11، ص 93، حدیث 11

39. کشته راه خدا

عن ابی عبدالله علیه السلام، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من قتل دون عیاله فهو شهید. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند هر کس در راه دفاع از بستگان خود کشته شود شهید است. وسائل الشیعة، ج 11، ص 91، حدیث 5

40. در رکاب امام

عن الرّضا علیه السلام فی کتابه الی المامون: الجهاد واجب مع امام عادل و من قاتل فقتل دون ماله و رحله و نفسه فهو شهید. امام رضا علیه السلام در نامه خود به مامون نوشت: جهاد همراه امام عادل واجب است و هر کس پیکار کند و در راه دفاع از مال و ره توشه و جان خویش کشته شود شهید است. وسائل الشیعة، ج11، ص 35، حدیث 10، تحف العقول، ص 102

مقاله وارده / شهید و شهادت

شهادت مرگی است، انتخاب شده، مرگی که انسان به سوی آن می‌رود نه آنکه به سوی انسان بیاید و اهمیت و ارزش شهید و شهادت نیز از همین جا سرچشمه می‌گیرد. اگر چه گفته می‌شود شیعه اگر در بستر هم بمیرد، شهید است، اما شهادت درجاتی دارد که عالی‌ترینش جهاد در راه خداست. ماده اصلی «شهادت» معنی حضور را می‌رساند، از این رو شهادت و گواهی در کارها و اعمال نیز به همین ملاحظه از این ماده مشتق گردیده است؛ ولی شهید در چه صحنه‌ای حضور دارد؟ آیا هنگامی که می‌خواهد این دنیا را ترک گوید شاهد و ناظر فرشتگان است؟ آیا شاهد و ناظر نعمت‌هایی است که خداوند به او عنایت می‌کند و او از همان آغاز مرگ آنها را مشاهده می‌نماید؟ - چنانچه در روایات متعددی آمده است – آیا حضورش در پیشگاه خداست که هرگز فناپذیرو نابودشدنی نیست؟ و یا … باری، هر معنایی که داشته باشد، این مفهوم را می‌رساند که شهید مرگ ویژه‌ای دارد، سوای مرگ‌های دیگر نخستین بار کلمه «شهید» را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر افرادی که در راه خدا کشته می‌شوند اطلاق کرده است. در روایتی می‌خوانیم که آن حضرت به یارانش فرمود: جراحکم فی سبیل الله و من قتل منکم فانه شهید: جراحاتی که بر شما وارد می‌شود در راه خداست و هر کس از شما کشته شود، شهید است.

ارزش شهادت

درخشان‌ترین و فروزان‌ترین ستاره آسمان فرهنگ رهایی، مشعل پرفروغ فرهنگ شهادت است. تکریم و تعظیم شهیدان، تلاشی مقدس است در برافراشتن پرچم‌های سرخ استقلال و آزادی بشریت، از یوغ ذلت و اسارت و گام بلندی است در راستای احیای ارزش‌های مکتب توحید و عدالت؛ زیرا که، «شهادت، مرگ در راه ارزش‌هاست» و هر شهید، مشعلی است که در بلندای عزت و سرافرازی یک ملت، جاودانه می‌درخشد. «شهید، زیباترین زخم بر پیکر هستی و «شهادت» زیباترین غزلی است که از لبهای سرخ حقیقت می‌تراود. شهادت بیداری را معنا می‌کند و بینایی را شفاف می‌سازد. شهادت مشعلی است که خداوند در جان برگزیدگانش برمی‌افروزد، تا تاریکی از شانه‌های زندگی بگریزد. شهید چشمه آتشی است که خرمن ظلم را می‌سوزاند و آب روانی است که بر کویر تشنه عدالت جاری می‌شود. هر شهید سپیده‌ای است که در افق آسمان‌ها طلوع می‌کند و پیام‌آور صبح می‌شود.

شهادت شهید به طور یقین بسیار پرارزش‌تر و مؤثرتر از حیات اوست. «شاهد» از اوصاف خداوند است و زمانی که کسی به آن درجه از خلوص برسد که به مقام شهادت نایل آید او مخلوقی است ملحق شده به خالق و عادی است و از «ونفخت فیه من روحی». شهادت نه یک مردن، که یک انتخاب است: «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله. اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون». هر کسی را که در راه خدا کشته و شهید شد، مرده نپندارید؛ بلکه او زنده جاوید است ولیکن شما این حقیقت را در نخواهید یافت. شهید همواره زنده است و مرگ او در واقع انتقال از حیات جاری در سطح طبیعت به حیات پشت پرده آن می‌باشد. در قرآن کریم، حدود ده آیه به صورت صریح درباره کسانی که در راه خدا کشته شده باشند، وجود دارد. از جمله مسایلی که در این آیات به آن اشاره شده است عبارت است از: زنده بودن شهید، رزق شهید، آمرزش گناهان شهید، ضایع نشدن عمل شهید، مسرت و خوشحالی شهید، وارد شدن در رحمت الهی و رستگاری شهید.

شهید و شهادت در روایات

از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: ما من قطرة احب الی الله عزوجل من قطرة دم فی سبیل الله: هیچ قطره ای در پیشگاه خداوند محبوب‌تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود نیست. فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر. بالاتر از هر فرد نیکوکاری، نیکوکار دیگری وجود دارد که در راه خدا کشته شود و آنگاه که در راه خدا کشته شد بالاتر از او نیکوکاری وجود ندارد. حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسیده است که فرمود: شهید دارای هفت خصلت است: 1. نخستین قطره خونش که بر زمین ریزد تمام گناهانش آمرزیده می‌شود. 2. سرش در دامن همسران بهشتی یعنی حورالعین قرار می‌گیرد و آنان غبار از چهره‌اش می‌زدایند و می‌گویند درود بر تو و او نیز همین پاسخ را به آنها می‌دهد 3. از لباس‌های بهشتی بر او می‌پوشانند. 4. خادمان بهشت بی‌درنگ عطرهای مخصوص بهشتی برای او حاضر می‌سازند تا هر کدام را بخواهد، بگیرد و استفاده کند5. او هنگام جان دادن منزل خویش را در بهشت مشاهده می‌کند. 6. به روح او گفته می‌شود در بهشت هر جا که می‌خواهد استراحت کند. 7. به وجه الله نظر می‌کند و این آسایش و راحتی خاص برای انبیاء و شهداست. مقام شهدا آنچنان بالاست که در قیامت در بعضی مقامات هم‌ردیف و انبیاء می‌باشند. چرا که پیغمبر (صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: ثلاثة یشفعون الی الله یوم القیامة فیشفعهم: الانبیاء ثم العلماء ثم الشهداء. سه گروهند که در قیامت شفاعتشان پذیرفته می‌شود: انبیاء، علماء و سپس شهدا. باید توجه داشت که شهادت مقام هر کسی که کشته می‌شود نیست؛ بلکه کسی شهید است که ایمان به خداوند داشته باشد، در جهاد شرکت جوید و به خاطر خدا بجنگد و اگر کسی این شرایط را نداشته باشد، کشته شدنش در هر کجا که باشد شهادت محسوب نمی‌شود؛ زیرا در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمده است: کسی در میدان نبرد کشته می‌شود و در پیشگاه خداوند عرض می‌کند: من در راه تو کشته شده‌ام، پاسخ می‌رسد: دروغ می‌گویی؛ زیرا تو جنگیدی و اراده‌ات این بود که بگویند فلانی شجاع است و این معنی هم درباره تو گفته شد. چرا که خداوند می‌فرماید: انما یتقبل الله من المتقین: خداوند عمل را از متقین می‌پذیرد. باید توجه داشت که شرایط غسل و کفن و دفن شهید نیز از سایر کسانی که جهان را بدرود گفته‌اند، ممتاز است: شهید را با همان لباس‌هایی که بر تن دارد و بدون غسل یعنی همانگونه که بدنش به خون آغشته است، دفن می‌کنند، تنها چیزی که در مراسم دفن شهید با سایرین مشترک است، نماز است، یعنی شهید همانگونه که کشته شده فقط نماز میت بر او خوانده و دفن می‌شود.

سلام و زیارت کردن شهدا

در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در روز احد بالای سر «مصعب بن عمیر» ایستاد و برای او دعا کرد و سپس گفت: رسول خدا گواهی می‌دهد که شهدا شاهدان من نزد خدا در روز قیامت هستند. بیایید وایشان را زیارت کنید، بر اینان سلام کنید که سوگند به آنکه جانم در دست اوست، هیچ کس نباشد که بر آنها سلام کند، الا اینکه جوابش را می‌دهند و آنها از میوه‌های بهشتی و هدایای آن روزی داده می‌شوند. این حدیث بر زنده بودن شهدا و بر رزق و لزوم زیارت آنان دلالت دارد. و در قرآن کریم نیز آمده است: آنانکه در راه رضای خدا، از وطن هجرت نمودند و در راه دین خدا کشته شدند و یا مرگشان فرا رسید، البته خداوند، رزق و روزی نیکویی در بهشت ابد نصیبشان می‌گرداند و همانا خداوند بهترین روزی‌دهندگان است. خداوند به آنان در بهشت منزلی عنایت کند که بسیار به آن راضی و خشنود باشند. در این آیات پس از اینکه از رزق و روزی شهدا با نام رزق نیکو یاد می‌کند جایگاه آنان را در بهشت معرفی و آن را مقام رضوان و رفیع می‌داند. حقیقت رزق شهدا در جهان دیگر بر ما پوشیده است؛ لیکن می‌دانیم که رزق آنها از جانب خداست.

پاداش عمل شهید

خداوند در چند مورد به پاداش بزرگ و ضایع نشدن عمل شهید در قرآن اشاره فرموده است، از جمله: کسانی که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را ضایع نگرداند و آنان را به سعادت هدایت کند و امورشان را اصلاح نماید و به بهشتی که از پیش مقامات آن را به آنها شناسانده است واردشان می‌سازد. و جالب است که خداوند در آیه همین سوره می‌فرماید: اگر خدا می‌خواست، از کفار انتقام می‌کشید و همه را بدون زحمت جنگ شما، هلاک می‌کرد،

پس برای آزمایش خلق نسبت به یکدیگر است. و در سوره نسا و آیه «74» می‌فرماید: کسی که در راه خدا جهاد کند و در راه خدا شهید گردد یا پیروز شود، پاداش بزرگی به او عطا خواهیم کرد. و خداوند در آیه «82» سوره توبه می‌فرماید: بگو آیا درباره ما جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید؟ یا به شهادت می‌رسیم و یا پیروز می‌شویم. در هر حال خداوند خون شهید را تضمین کرده و آن را هدر نمی‌داند. در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز منافقین می‌گفتند: اگر مؤمنین نزد ما بودند و به جنگ نمی‌رفتند، نمی‌مردند و کشته نمی‌شدند و خدا در جواب آنها فرمود که این آرزوهای باطل را حسرت بر دل آنها خواهد کرد و خداست که زنده می‌کند و یا می‌میراند در هر وقت که بخواهد. در هر حال خداوند خون شهیدان را پاداش نیکو که همانا دخول در بهشت است عطا خواهد فرمود. [2]

یکی از نشانه های برجسته و بزرگ در راه تکامل انسان مانند: عشق، وفاداری، ایثار، فداکاری، و دیگر مواردی که انسان را از محیط مادی خود متمایز می کند؛ شهادت است. طبق فرمایشات مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام)، انسانها به دو دسته تقسیم شده اند: اهل دنیا و اهل آخرت. اگر اهل دنیا را انسانهایی بنامیم که زندگی آنها از رحم مادر شروع می شود و گور خاتمه زندگی آنان قرار می گیرد. این افراد هیچ خیر و برکتی پس از خود برای جامعه انسانی باقی نمی گذارند. ( البته این در صورتی است که شر و فسادی از اینگونه مدعیان انسان نما، بر جا نمانده باشد). اما گروه دوم که امیرالمؤمنین (علیه السلام) آنان را اهل آخرت نام نهاده است؛

این افراد انسانهایی متعالی و نا محدود هستند، که زندگی آنان منتهی به گور نمی گردد؛ بلکه در زندگانی مردم، تأثیرات مستقیم و غیر مستقیمی به یادگار می گذارند. اینگونه افراد تفکرات عاشقانه شان در خصوص عالم هستی، با زندگی مردم آمیخته، و فداکاریهایشان در امور روزمره مردم، خوشبختی و پیشرفت به همراه دارد.

اینگونه افراد در طول تاریخ همیشه چراغ راه نسلها خواهند بود. طبق فرمایشات حضرت علی (علیه السلام) ، امکان شهادت برای افراد اهل آخرت به مراتب بیشتر از سایر مردمان میباشد. و به همان اندازه که هدف و مقصد آنها الهی و همه جانبه، عادلانه و آینده ساز باشد، و یا بعبارت دیگر هر قدر خلوص نیت الهی تر باشد، ضریب نائل شدن به فیض عظیم شهادت برای این افراد بیشتر است.

اینگونه افراد که تمامی زندگی، وجود و آینده خود را فدای آرمانهای بزرگ الهی می کنند، شایسته و سزاوار شهادت هستند. زندگانی این انسانها در چنین حالتی، شهادت مداوم و همیشگی است. اینان شهیدان زنده ای هستند که منتظرند تا تکلیف و رسالت خویش را در راه خدا به اتمام رسانند. اینگونه افراد تا زنده هستند شهیدند، و پس از آن نیز چراغ راه هدایت بشریت. در همین خصوص خداوند متعال در آیات 23 و24 سوره احزاب می فرماید: برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهدو پیمانی که با خدا بسته اند کاملاً وفا کردند. پس برخی بر آن عهد ایستادگی نمودند( تا به راه خدا شهید شدند) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند؛ تا آنکه خدا آن مردان راستگوی (با وفا) را از صدق ایمانشان پاداش نیکو بخشد… به همین دلیل است که اختلافی بزرگ و تفاوتی اساسی میان مرگ و شهادت نهفته است. مرگ پایان طبیعی حیات هر موجود زنده ای است؛ ولی شهادت یک نعمت نادر و کمیاب ، که رایگان بدست نمی آید. بلکه نعمتی است که لازمه تحقق آن شرایطی است که آن شرایط بسیار سخت و طاقت فرساست. از خود گذشتگی و ایثار، و از منافع دنیوی گذشتن بخاطر هدف والاتری: کار هر مدعی نیست.

بنابراین، توفیق برخورداری از فرهنگ ایثار و عاشقی از هر مدعی ساخته نیست. فرهنگ شهادت با منفعت طلبی در تضاد آشکار است، و شهدای زنده هیچ وقت رضای معشوق را با منافع زود گذر دنیوی تبادل و معامله نخواهند نمود. عاشق هیچ وقت به وصال نمی اندیشد که وصال نیز جزیی از منافع او میباشد ؛ بلکه عاشق حقیقی رضای معشوق را می طلبد، حتی اگر در هجران نهفته باشد. عاشق حق انتخابی برای خود قایل نیست ، بلکه به انتخاب معشوق گردن می گذارد و هرچه او بخواهد عمل می کند. فرهنگ عاشقی از خود گذشتن است تا مرحله بی نهایت ، اینگونه افراد منتخب معشوق هستند ، نه انتخاب کننده یار! از این رو است که عاشق طالب عقبی هم نیست که در این صورت حکم مزدوری دارد. عاشق طالب مولاست و مطلوب او، عاشق تنها رضای معشوق را می طلبد و به این نکته ایمان دارد که ( که دوست خود روش بنده پروری داند)؛ با این اوصاف عاشق باید در آزمونی سخت و مبارزه ای نفس گیر با دیو هفت سر نَفس خود به کمالی برسد تا مورد انتخاب قرار گیرد. از آنجا که شهادت نعمتی است که نصیب مردان خدا می گردد، شهید انتخاب می شود؛ و این انتخاب همان اختیاری است که خداوند به انسان داده است ( سوره آل عمران، آیه 140: …این روزگار را به اختلاف احوال میان خلایق می گردانیم که مقام اهل ایمان به امتحان معلوم شود. تا از شما آن را که ثابت در دین است، گواه دیگران کند). با این توصیفات نتیجه می گیریم: حرکت، جنبش ، فعالیت، بالندگی، استقلال فرهنگی و سیاسی و نظامی در هر ملت و هر جماعتی متناسب است با گسترش روح شهادت و شهادت طلبی در آن کشور و جماعت. و معمولاً کمی یا ندرت روح شهادت طلبی (خواه فردی یا اجتماعی)، و یا به عبارتی شهدای زنده در هر جامعه ای، ارتباط مستقیمی با استبداد پذیری آن جامعه خواهد داشت.

علی هذا در یک جمع بندی اجمالی می توانیم نتیجه بگیریم که مرگ جبر است ، و شهادت اختیار انسان برای انتخاب نوع مرگ. طبق فرمایش امام راحل: شهادت سعادتی است که نصیب مردان خدا میشود؛ پس اوج تکامل انسان که به شهادت ختم می شود، عشق الهی است، همان عشقی که انسان را از خود پرستی و خود خواهی نجات می دهد. زیرا تا زمانی که انسان تحت تأثیر فرامین نفس و خواسته های حیوانی خویش قرار دارد، در بند است؛ و عشق گرچه بندگی معشوق را در پی دارد، لیکن از خود خواهی و خود پرستی ، شخص را رهانیده و به یکتا پرستی رهنمون می سازد. امام صادق (علیه السلام) در این خصوص می فرماید: نور محبت و عشق خداوند هرگاه بر درون بنده ای تابید، او را از هر مشغله دیگری باز می دارد. و هر یادی جز خدا ، ظلمت و تاریکی است. (مصباح الشریعة، ص 52).

با نگرش بر مطالب معروضه، کلمه شهید تنها منحصر به گشتگان راه خدا نمی شود؛ بلکه می تواند به اشخاص زنده نیز اختصاص یابد. یعنی طبق فرمایشات امام علی (علیه السلام): زندگانی این انسانها در چنین حالتی، شهادت مداوم و همیشگی است. اینان شهیدان زنده ای هستند که منتظرند تا تکلیف و رسالت خویش را در راه خدا به اتمام رسانند. اینگونه افراد تا زنده هستند شهیدند و پس از آن چراغ راه هدایت بشریت… علی ایحال ترویج فرهنگ ناب عاشقی که باعث گسترش و افزایش شهدای زنده در جامعه می گردد، می تواند عاملی در جهت شکوفایی استعدادهای الهی وگسترش فرهنگ ناب عاشقی در کشور شد. این فرهنگ بدلیل آنکه از منفعت طلبی به دور است، و شهید منافع دنیوی خود را هیچ وقت مد نظر ندارد، باعث می شود تا کلیه امور در مدار توجه به معشوق عالم هستی قرار گیرد. در چنین حالتی ، مشکلات جوامع مختلف مانند: سوء استفاده از قدرت، فساد و ارتشاء، فحشاو… عملاً مجالی برای بروز پیدا نمی کنند. اگر متولیان اداره هر جامعه ای که وظیفه خدمت رسانی به مردم را بر عهده دارند، خود شهید زنده ای باشند، آنگاه آن جامعه به سمت پیشرفت گام بر می دارد.

و به تبع آن آحاد مردم آن جامعه با الگو پذیری از متولیان امر، خواه نا خواه به سمت فرهنگ عشق و ایثار گرایش پیدا خواهند نمود. گسترش این فرهنگ بیمه نمودن جامعه از گزند مطامع سلطه گران جهانی خواهد شد. ولی اگر فرهنگ شهید در جامعه حکم فرما نباشد، و هر فردی تنها منافع خود و خانواده اش را در نظر بگیرد؛ آنگاه شاهد اضمحلال جامعه خواهیم بود. زیرا تنها منافع فردی ملاک تصمیم گیری ها خواهد بود. و چه بسا برای نیل به اهداف شخصی ، کلیه منافع عمومی نیز به قربانگاه برده میشوند. شاید بروز برخی چالشهای سیاسی در جامعه کنونی، نشأت گرفته از این امر باشد که فرهنگ شهدا در جامعه رنگ باخته است و چه بسا تداوم چنین امری باعث واپسگرایی و در نهایت … [3]

نگاهی به حقیقت شهادت

شهادت فنا شدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است. شهادت مرگی از راه کشته شدن است، که شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبیر قرآن ((فی سبیل الله)) انتخاب می کند. یعنی شهید در راهی کشته می شود که هر دو ارزش آگاهانه و فی سبیل الله را داراست و چنین مرگی است که به تعبیر پیامبر (صلی الله علیه وآله) شریفترین و بالاترین نوع مردن است (اَشرُفُ المُوًتِ قَتْلُ الشهادة) و علی (علیه السلام) آن را گرامی ترین نوع مردن می داند. (اَکْرُمُ المُوًتِ اَلْقُتْلُ) شهادت همانا پایان دادن به فروغ درخشان حیات در کمال هشیاری و آزادی است برای رسیدن به هدفی که والاتر از حیات طبیعی است. شهادت پایان دادن به حیات طبیعی برای دفاع از ارزشهای انسانی در جامعه است. شهادت شکافتن کالبد جسمانی برای رسیدن به مقام شهود و حضور الهی است. شهادت رسیدن به مرتفع ترین قله های کمال و انسانیت است. با توجه به تعاریف فوق، کسی که مرگ شهادت را انتخاب می کند ((شهید)) نامیده می شود. شهید در لغت به معنی ((گواه)) است و در اصطلاح به کسی گویند که در مجرای شهادت قرار گرفته و در راه خدا کشته می شود. تعریف مشترک و جامع برای شهادت این است که: شهادت عبارت است از زندگی در حال هشیاری، و آزادی در راه وصول به هدف عالی تر از زندگی طبیعی بواسطه شهادت. این خصیصه و پدیده ای است که همه شهدا دارای آن می باشند. در مقابل این مرتبه والای شهادت حداقل توصیفی که می توان برای شهادت در نظر گرفت عبارت است از اینکه: شهادت عبارت است از انقلاب درونی ناگهانی همراه با هشیاری و آزادی در پایان دادن به زندگی دنیوی و مادی و رسیدن به حیات طیبه. شهادت نوعی از مرگ نیست بلکه صفتی از ((حیات معقول)) است. زیرا حیات معمولی که متاسفانه اکثریت انسانها را اداره می کند، همواره خود و ادامه بی پایان خود را می خواهد، لیکن در حیات معقول فرد آن زندگی پاک از آلودگی ها که خود را در یک مجموعه بزرگی به نام جهان هستی در مسیر تکاملی می بیند که پایانش منطقه جاذبه الهی است. شهید با داشتن این حیات خود را موجی از مشیت خداوندی می داند که اگر سر بکشد و در اقیانوس هستی نمودار گردد، رو به هدف اعلا می رود و اگر فرود بیاید و کالبد بشکافد صدای این شکاف عامل تحرک امواج دیگر خواهد بود که آنهم جلوه ای دیگر از مشیت الهی می باشد. لذا شهید همواره زنده است و حیات و ممات او همواره صفتی است برای حیات طیبه و به مصداق آیه شریفه قرآن که می گوید: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءُ عند ربهم یرزقون (169 آل عمران) و گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند، مردگانی هستند، بلکه آنان زنده و در بارگاه پروردگارشان بهره مندند.

شهید همواره زنده است و مرگ او در واقع انتقال از حیات جاری در سطح طبیعت به حیات پشت پرده آن می باشد. و یا در آیه ای دیگر می فرماید: ((و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون)) که در این آیه نیز به زنده بودن شهید اشاره نموده است. در قرآن مجید، حدود ده آیه به صورت صریح درباره کسانی که در راه خدا کشته شده باشند وجود دارد. از جمله مسائلی که در این آیات به آن اشاره شده است عبارت است از زنده بودن شهید، رزق شهید، آمرزش گناهان شهید، ضایع نشدن عمل شهید، مسرت و خوشحالی شهید، وارد شدن در رحمت الهی و رستگاری شهید. در این نوشتار کوتاه اشاره ای به آنها خواهیم داشت.

حیات شهید

یکی از ویژگیهایی که قرآن شریف برای شهیدان ذکر کرده است، مساله حیات و زنده بودن آنهاست. حال باید بدانیم که منظور قرآن از این حیات چه نوع حیاتی است؟ و مقصود قرآن چیست؟ آیا حیات آنها حیات مادی است؟ یا این حیات مخصوص به روح و روان شهدا است؟ آیا این حیات به جسم شهید هم مربوط می شود یا خیر؟ و دهها سوال دیگر که باید مورد بررسی قرار گیرد و به آنها پاسخ داده شود. حیات در لغت به معنای ((زنده بودن)) آمده است. و در اصطلاح از دیدگاههای مختلف تعاریفی از آن ارائه گردیده است. فلاسفه، عرفا ، فقها، مفسرین، زیست شناسان و هر گروهی از دیدگاه خود تعریفی از حیات ارائه داده اند که ممکن است برای برخی از آنها در قرآن نیز منشا و اصلی نیز پیدا نمائیم لیکن در این مبحث مورد نظر ما نمی باشد. آنچه در این بحث به آن اشاره می نمائیم این است که حیات دارای اقسامی است که در یک تقسیم بندی ابتدائی حیات حقیقی را می توان به حیات مادی یا طبیعی و حیات موجودات غیر مادی تقسیم بندی نمود. موجودات مادی خود به سه دسته تقسیم می شوند که عبارتند از: حیات نباتی، حیات حیوانی و حیات انسانی و موجودات دارای حیات طبیعی نیز به سه دسته تقسیم می شوند که عبارتند از: نباتات، حیوانات و انسانها.

در بین انواع حیاتهای نامبرده شده حیات انسانی حیاتی است که کلیه اعمال حیاتی موجود در نباتات و حیوانات را در شکل پیچیده تری دارا می باشد و علاوه بر این انسان دارای جنبه غیر مادی نیز هست. یعنی انسان عقل دارد، انسان مختار است و انسان یک سری گرایشها و خواستهای متعالی دارد که مربوط به بعد روحی اوست. بطور کلی می توان گفت: انسان در عین اینکه نوعی حیوان است و مشترکات زیادی با سایر جانداران دارد، نسبت به حیوانات یک سلسله امتیازات اساسی دارد. و این امتیازات، او را از سایر حیوانات جدا کرده است. حقیقت این است که سیر تکاملی انسان، از حیوانیت آغاز و به سوی انسانیت کمال می یابد. حیاتی که در عالم آخرت وجود دارد از نوع حیات مادی نیست و قوانین حیات مادی هم بر آن حاکم نیست. در قرآن کریم به انواع حیات طی آیات مختلفی اشاره شده است.

(جهت اطلاع در این زمینه می توانید به آیات: 17 سوره حدید، 11 سوره ق، 30 سوره انبیاء، 22 سوره فاطر، 39 سوره فصلت، 122 سوره انعام، 24 سوره انفال، 86 سوره بقره، 26 سوره رعد، 7 سوره یونس و سایر آیات مراجعه نمائید) در مجموع حیات برای موارد مختلفی بکار گرفته شده است. گاهی گیاه، گاهی برای حیوان، گاهی برای انسان و زمانی برای خدا و زمانی برای فرشتگان و زمانی برای زمین و زمانی برای مومن و… بکار رفته است. اما مراد از حیات شهیدان که خداوند در قرآن فرموده چیست؟ در ذیل آیه 154 سوره بقره تحت عنوان ((و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون)) که به زنده بودن شهیدان اشاره کرده و اقوال مختلفی از طرف مفسرین ارائه گردیده است. برخی گفته اند که منظور این است که شهدا بزودی در قیامت زنده خواهند شد. برخی نیز گفته اند که: کشته شدگان در راه خدا، دارای هدایت و ایمان و دین صحیح هستند، نمرده اند و زنده هستند. برخی دیگر گفته اند: مقصود این است که، چون از شهیدان، نام نیک در این دنیا باقی مانده است زنده می باشند. مفسرین دیگر نیز اقوال دیگری را آورده اند که هر کدام به نوعی بیان کننده حیات شهدا می باشد و همه این اقوال به زنده بودن آرمان و اهداف شهیدان در جامعه اشعار دارند.

رزق و روزی شهید

خداوند در قرآن کریم در سوره آل عمران در آیات 169 تا 171 می فرماید: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون، فرحین بما آتاهم من فضله و یستبشرون بالذین… در این آیات خداوند بعد از اینکه می فرماید شهیدان را مرده مپندارید اشاره می کند به اینکه شهیدان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند (عند ربهم یرزقون) که در این قسمت از آیه به ارتزاق شهیدان اشاره شده است.

لذا اگر نوعی حیات مجازی برای شهیدان فرض نمائیم با ارتزاق منافات دارد پس باید حیات را حقیقی در نظر گرفت. زیرا ارتزاق از ویژگیهای موجود زنده و حقیقی است و چون خداوند درباره شهیدان گفته است که نزد پروردگارشان، ارتزاق می کنند لذا شهید نمی تواند زنده حقیقی نباشد. در این آیات، سپس خداوند می فرماید: شهدا به خاطر آنچه که خداوند از فضل خود به آنهاارزانی نموده است خوشحال وشاد مانند ، ودر تفسیر مجمع البیان امده است که این خوشحالی به خاطر نعمتهای بهشتی است که خداوند نصیبشان نموده است . وبرخی نیز گفته اند این خوشحالی بخاطر رسین آنها به مقام حقیقی ولایت و عبودیت است. در ادامه آیات آمده است که: شهدا به آن مومنانی که هنوز به آنها نپیوسته اند و بعدا در پی آنها براه آخرت خواهند شتافت مژده و بشارت می دهند که از مردن نترسید واز خوف از دست دادن متاع دنیا غم مخورید . وآنها را به فضل و نعمت خدا بشارتمی دهند و اینکه خداوند اجر اهل ایمان را ضایع نمی کند. بنابراین شهدا به واسطه نعمتهای خدادادی مسرور و خوشحالند و می خواهند این خوشحالی را با دیگران که به آنها ملحق می شوند تکمیل نمایند و مایلند که به آنها بشارت داده شود که ترس و اندوهی به خود راه ندهند . در تفسیر مجمع البیان برای این موضوع سه دلیل ذکر نموده اند:

1-شهدا از وضع برادران مومن خود که در دنیا نده اند و در راه خدا به جهاد مشغول هستند اظهار سرور می نمایند. 2-قول دوم این است که نامه ای به شهیدان ارائه می شود که در آن اسامی برادران ایمانی آنها ، که به درجه شهادت نایل و به آنها ملحق خواهند شد ، ثبت است و شهیدان با دیدن این اسامی خوشحال خواهند شد. 3-مراد از (( لم یلحقوا بهم)) مؤمنانی هستند که در فضل ومقام به آنها نرسیده اند ولی بواسطه ایمان مقامی عظیم دارند . در همین رابطه ها حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل گردیده است که بی مناسبت نیست آن را ذکر نماییم وآن اینکه: از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده استکه شهید دارای سه خصلت است: عند اول قطرة من دمه یکفرعنه کل خط ویری مقعده من الجن، و یزوج من الحور العین، و یومن من الفزع الاکبر ومن عذاب القبر، ویحلی حلی الایمان؛ یعنی با ریختن اولین قطره خون شهید همه خطاها وگناهانش بخشیده و نادیده گرفته می شود ودیگر اینکه جایگاه خود را در بهشت می بیند و از همسران بهشتی اختیارمی کند و همچنین از فزع اکبر (گریه و زاری) و عذاب قبر در امان است و از لباسهای بهشتی بر او می پوشانند. این حدیث و امثال آن دال بر جاودانگی و جایگاه رفیع و حیات حقیقی شهیدان دارد. در حدیث دیگری از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شده است که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) در روز احد بالای سر ((مصعب بن عمیر)) ایستاد و برای او دعا کرد و سپس گفت: إنّ رسول الله یشهد أنّ هؤلاء شهداء عند الله یوم القیامة فاتوهم زوروهم و سلموا علیهم فوالذی نفسی بیده، لا یسلم علیهم احد الی یوم القیامة، الاّ ردّوا علیه، یرزقون من ثمار الجنة ووتحفها. (کشف الاسرار، ج1 ، ص417 )

یعنی رسول خدا گواهی می دهد که شهدا شاهدان من نزد خدا در روز قیامت هستند. بیایید و ایشان را زیارت کنید، بر اینان سلام کنید، که سوگند به آنکه جانم در دست اوست، هیچکس نباشد که بر آنها سلام کند الا اینکه جوابش را می دهند. و آنها از میوه های بهشتی وهدایای آن روزی داده می شوند. این حدیث نیز دلالت بر زنده بودن شهدا دارد و نیز دلالت بر رزق و لزوم زیارت آنان دارد. در آیه دیگری از قرآن کریم نیز به روزی شهدا اشاره شده است آنجا که می فرماید: والذین هاجروا فی سبیل الله ثم قتلوا او ماتوا لیرزقنّهم اللّه رزقا حسنا وان اللّه لهو خیر الرازقین لیدخلنّهم مدخلا یرضونه و إِنَّ اللَّه لعلِیم حلِیم. (58 و 59 سوره حج)

یعنی آنانکه در راه رضای خدا، از وطن هجرت نمودند و در راه دین خدا کشته شدند و یا مرگشان فرا رسید، البته خداوند، رزق و روزی نیکوئی در بهشت ابد نصیبشان می گرداند که همانا خداوند بهترین روزی دهندگان است. خداوند به آنان در بهشت منزلی عنایت کند که بسیار به آن راضی و خوشنود باشند. در این آیه پس از اینکه از رزق و روزی شهدا با نام رزق حسن و نیکو یاد می کند جایگاه آنان را در بهشت معرفی و آنرا مقام رضوان و رفیع می داند. حقیقت رزق شهدا در جهان دیگر بر ما پوشیده است لیکن می دانیم که رزق آنها از جانب خداست.

آمرزش گناهان شهید

در قرآن کریم درباره بخشش گناهان شهید چنین آمده است: فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفّرن عنهم سیئاتهم و لادخلنهم جناتٍ تجری من تحتها الانهار ثواباً من عند الله و الله عنده حسن الثواب ((195 آل عمران))

آنان که از وطن خود هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه خدا رنج کشیدند، جهاد کردند و کشته شدند، همانا بدیهای آنان را می پوشانیم و آنان را به بهشت هایی که از زیر درختان آن نهرهای آب، جاری و روان است، داخل می کنیم و این پاداشی است از جانب خدا و پاداشی که از جانب خدا باشد نیکوست. در این آیه اشاره شد که خداوند همه بدیهای کشته شدگان در راه خدا را نادیده می گیرد و بعلاوه از جانب خود به آنان نیکوترین پاداش را عطا می کند. در همین رابطه احادیثی نیز ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره می نمائیم. قال النبی (صلی الله علیه وآله): فاذا ودَّعهم اهلوهم بکت علیهم الحیتان و البیوت، یخرجون من ذنوبهم کما تخرج الحیة من سلخها. (کشف الاسرار وعدة الابرار، ج2، ص347) یعنی چون رزمندگان با اهل و خانواده خود خداحافظی کنند، ماهی ها و خانه ها، بر آنها می گریند و از گناهان خود خارج می شوند، همانگونه که مار، از پوست خود خارج می شود. در حدیث دیگری که قبلاً ذکر شد و پیامبر شش خصلت را برای شهیدان ذکر نمودند اولین خصلت این بود که: اولین قطره خونی که از شهید بر زمین ریخته می شود گناهانش بخشیده و آمرزیده می گردد. که این لفظ در احادیث دیگری هم تکرار شده است.

امام صادق (علیه السلام) نیز در روایتی می فرمایند: من قتل فی سبیل الله لم یعرفه الله من سیئاته (وسایل الشیعة، ج11، ص9) یعنی کسی که در راه خدا به شهادت نائل شود، هیچیک از گناهان و بدیهایش به او ارائه نخواهد شد یعنی از همه آنها چشم پوشی خواهد شد. و در تفسیر آیه «ان لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» (170 آل عمران) نیز آورده اند که به شهبدان بشارت می دهند که از گناهان گذشته خونی نداشته باشند. زیرا خداوند گناهانشان را با شهادت پاک می سازد. و در حدیثی دیگر از پیامبر (صلی الله علیه وآله) سوال شد که چرا شهید مورد آزمایش و سوال واقع نمی شود؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود زیرا شهید در زیر برق شمشیر آزمایش خود را به پایان رسانده است.

پاداش عمل شهید

خداوند در چند مورد به پاداش بزرگ و ضایع نشدن عمل شهید در قرآن اشاره فرموده است. از جمله: و الذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضلَّ اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم و یدخلهم الجنة عرفها لهم. (آیات 6-4 سوره محمد) یعنی کسانی که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را ضایع نگرداند و آنان را به سعادت هدایت کند و امورشان را اصلاح نماید و به بهشتی که قبلاً مقامات آنرا به آنها شناسانده است، واردشان می سازد. و جالب است که خداوند قبل از این قسمت از آیه می فرماید: ((اگر خدا می خواست، از کفار انتقام می کشید و همه را بدون زحمت جنگ شما، هلاک می کرد، برای آزمایش خلق نسبت به یکدیگر است. (سوره محمد آیه 4) در آیه ای دیگر می فرماید: و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجراً عظیماً. (74 سوره نساء) یعنی کسی که در راه خدا جهاد کند، و در راه خدا شهید گردد، یا پیروز شود، پاداش بزرگی به او عطا خواهیم کرد. از آیات ذکر شده چنین برداشت می گردد که خداوند خود ضایع نشدن عمل شهید را تضمین کرده است و اینگونه نیست که اگر به ظاهر در جهاد شکست خورده باشند خون آنها ضایع شده باشد. بلکه در هر حال پیروز می شوند. در آیه دیگری خداوند پیروزی یا شکست رزمندگان و شهید شدن یا نشدن آنها را یکی از دو نیکی قلمداد می نماید.

قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنین و نحن نتربص بکم ان یصیبکم الله… (52 سوره توبه) یعنی بگو آیا درباره ما جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید. یا به شهادت می رسیم و یا پیروز می شویم. در هر حال خداوند خون شهید را تضمین کرده و آن را هدر نمی داند. در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز منافقین می گفتند اگر مومنین نزد ما بودند و به جنگ نمی رفتند، نمی مردند و کشته نمی شدند، و خداوند در جواب آنها فرمود: که این آرزوهای باطل را حسرت دل آنها خواهد کرد و خداست که زنده می کند و یا می میراند در هر وقت که بخواهد. لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل الله ذلک حسرة فی قلوبهم والله یحیی و یمیت. (156 سوره آل عمران) در هر حال خداوند خون شهیدان را پاداشی نیکو که همانا دخول در بهشت است عطا خواهد فرمود. و یدخلهم الجنة عرفها لهم (4، سوره محمد) و در آن مقام به رحمت الهی نائل و به سوی خدا در بهشت خواهند بود. لئن متّم او قتلهم لالی الله تحشرون. (158، آل عمران) در بیان مقام و درجات عالی شهدا و فضیلت شهادت و اجر عمل آنها احادیث فراوانی از ائمه معصومین نقل شده است که این مبحث را با ذکر ترجمه یک حدیث از پیامبر (صلی الله علیه وآله) به پایان می رسانیم.

رسول گرامی اسلام فرمودند:

نیروهای رزمنده هنگامی که تصمیم به شرکت در جنگ می گیرند، خداوند مصونیت آنها را از آتش تضمین می کند. و چون آماده جنگ شوند، فرشتگان به وجود آنها افتخار می کنند. هنگامی که با خانواده خود وداع می کنند ماهیها و خانه ها گریه می کنند و از گناهان خود خارج می شوند همانگونه که مار از پوست خود خارج می شود. خداوند چهار هزار فرشته را بر او می گمارد تا از جلو و پشت سر او را محافظت نمایند. کار نیکی انجام نمی دهد مگر اینکه مضاعف شود. در مقابل هر روز او در جبهه ثوابی برابر عبادت هزار مرد عابد… برای او می نویسند. چون با دشمن روبرو می شوند قلم همه اهل دنیا از درک ثواب آنها عاجز است. و چون به مبارزه با دشمن می ایستند و تیرها را آماده نشانه رفتن به دشمن می کنند و با یکدیگر درآویزند فرشتگان بالهای خود را بر سر آنها می گسترانند و برای پیروزی و ثابت قدمی آنها دعا می کنند. هنگام ضرب و زخم همسر بهشتی و نعمتهای الهی بر او فرود می آید. مرحبا به روح پاکی که از بدنی پاک و مطهر خارج شد، بشارت باد بر تو کرامتها و نعمتهایی که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده است و بر قلب هیچکسی خطور نکرده است [4].

اما پاسخ حجت الاسلام صدرایی به این سوال چنین است:

همه ذرات عالم وجود بر اساس علم و نظم و حکمت، در پویش و حرکت و رویش اند و همه و همه با هم پیوستگی دارند. آیا با این همه آمیختگی و پیوستگی با یکدیگر و در کار بودن هر یک برای دیگری، می توان پنداشت که اینها از یکدیگر گسیخته اند؟ چه می فرمایید؟ درباره پیوستگی اندامهای پیکرتان با یکدیگر و در تار و پود هستی خودتان اندیشه کنید؛ نه این است که هیچ اندامی از دیگری گسیخته نیست؟ و نه این است که اگر یکی از رگهایی مویی در دستگاه گیرنده سر به نام مغز نباشد هرج و مرج شگفتی به انسان روی خواهد آرود؟ آیا به مثل پیوستگی اندامهای پیکر شگرف هستی با یکدیگر به همین گونه پیوستگی اندامهای پیکر یک انسان است؟ که به قول شیخ شبستری: اگر یک ذره را بر گیری از جای خلل باید همه عالم سراپای در رویش یک دانه نارنج اندیشه بفرمایید، آیا نه این است که در وی چیزی یا چیزهای نهفته است که تا در زیر خاک پنهان شده کم کم از سویی ریشه می دواند و از سویی جوانه می زند؟ از آن سوی به نهاد زمین می گراید و در لابه لای خاک ریشه می تند و در دل خاک می رود، و از این سوی سر از خاک بدر می آورد و می بالد و به سوی خورشید می گراید و از جایی که سایه است و آفتاب نم یتابد روی بر می گرداند. . . . آیا هیچ گاه شد و تا کنون پیش آمد که نارنج از برنامه و سرنوشت سرشت خود سرباز زند؟ مثلا از تخم نارنج خوشه انگور به بار آید؟ یا این که از تخم نارنج، با برنامه های سخت استوار و درست، همیشه درخت نارنج و میوه نارنج به بار می آید؟. . می شود گفت که پیوستگی اندامهای یک درخت نارنج چون پیوستگی درخت سیل آورده است؟ و یا می توان گفت که رسیدن تخم نارنج به هدفی که در پیش دارد و بدان هدف می رسد (که میوه نارنج می دهد)، یکنواخت نیست؟ و آنچه که همیشه یکنواخت است آیا از روی نظم و ترتیب نیست؟ چه می فرمایید؟! . . . (پس) یافته ایم که هستیها با هم پیوستگی دارند و آنچه در رفتار خود برنامه همیشگی دارد اتفاقی نیست به سوی هدفی می رود»[5]

عبارات فوق فرازهایی از گفتار علامه حسن زاده آملی در درسهای نهم و دهم کتاب شریف معرفت نفس است. پس همه ذرات بر اساس تدبیر پروردگار عالم خلق گردیده و در حرکت بسوی کمالند«هو الذی خلق السموات و الارض بالحق»[6]

اکنون می پرسیم در این نظام حکیمانه که عالم طبیعتش اینگونه است. آیا ورود اشرف مخلوقات آن یعنی انسان در سیر کمالی اش به عالم دیگر و مقامات و مراتب آن بی حکمت و اتفاقی است؟!

امام صادق (علیه السلام) در حدیث معروف مفضل فرموده اند: «ای مفضل! بدان که نام این جهان در نزد یونانیان «قوسموس» است این کلمه بر معنای آراستگی است کسانی که دعوی فلسفه و حکمت دارند نامش را اینگونه نهاده اند، آیا این نامگذاری جز برای آن است که در آن، حساب و کتاب دقیق و نظم حکمت را دیدند و راضی به اینها نشدند و درنهایت جهان هستی را آراستگی و زینت نام نهادند تا بگویند که با تمام استواری و حکمتی که در آن نهفته در نهایت حسن و بهاء و زیبایی نیز هست. . . . گروهی از گذشتگان ، هدفمندی و تدبیر و حکمت را در اشیاء انکار کردند و پنداشتند که همه چیز اتفاقی و تصادفی پدید آمده است، اینان بر این عقیده ناصواب خود به اموری چند استناد کردند که در ظاهر خلاف قادعده است؛ مانند: تولد انسانی ناقص و یا کسی که انگشتی زاید دارد یا ناقص الخلقه و درهم آمیخته است این گروه با این دلایل می گویند که جهان و اشیاء تصادفی و اتفاقی پدید آمده اند. ارسطا طالیس به آنان چنین پاسخ داده است: اینکه گاه بالعرض و اتفاق چیزی به خاطر دلیل های چندی پدید می آید و از راه طبیعی خود خارج می شود به منزله بیرون رفتن امور از حالت طبیعی نیست و این اتفاقات نادر همیشه و به طور دائم جاری نیستند [تا دلیل نبود حکمت گردند و آفرینش را به خاطر این امور اتفاقی مهمل بشماریم] . . . زیرا طبیعت را چنان آفرید که در بیشتر اوقات بر یک مسیر باشد و گاه به خاطر وجود دلایل و علل خاصی از مسیر معروف و همیشگی بیرون رود تا بدین وسیله ثابت گردد که کار طبیعت[از خود آن نیست بلکه] کسی دیگر آن را تدبیر می کند و برای رسیدن به غایت، به ابدا و قدرت و اتمام ؟ آفرینشگر – تبارک و تعالی- نیازمند است، براستی که او احسن الخالقین است»[7]

پس هیچ جنبنده ای نمی جنبد و هیچ ذره ای در عالم نیست الا به ایجاد و قدرت پروردگار متعال؛ «لا حول و لا قوه الا با الله» بنابراین اگر چه به ظاهر، این مخلوقاتند که در سیر طبیعی عالم در حرکت و جنب و جوشند اما قدرت آنها به قادر حکیم مطلق منتهی می شود و اگر چه در ظاهر شخصی مشتاقانه و داوطلبانه پای در مجاهده با دشمنان کمال انسانی می نهد و کشته می شود اما در حقیقت، خداوند، این قدرت را به او داد و و او را به دیدار خویش برگزیده است؛ به عبارت روشن تر، خداوند، قدرت اختیار وانتخاب راه حق و باطل را به انسان عنایت نمود. و چون انسان راه حق را بر می گزیند ودر این راه سعی و جهد خالصانه می نماید خداوند او را مطابق قابلیت و استعداد و سعی و جهدش بالا می برد و برای مقامات «لا یتناهی» خویش بر می گزیند پس هدایت خداوند به مقام شهادت، تحت اشراف قدرت الهی و بر طبق همت و اراده و حرکت درست شهید در مسیر بندگی است و به یقین از روی انتخاب است. «إن الذین آمنوا و عملوا الصالحات یهدیهم ربهم بإیمانهم . . . »، «و یهدی من یشاء الی صراط مستقیم»[8]

پی نوشت ها:

1و2. www. cloob. com  سایت بانک اطلاعات نشریات کشور

 3. وبلاگ شهید دانا

 4. www. sokhaneasemani. shahidan. mihanblog. com

5. دروس معرفت نفس یکصد و پنجاه درس تالیف الوالفضائل علامه حسن زاده آملی نشر الف لام میم / اسفند 85/چاپ سوم (درس هشتم ص31 درسهای نهم و دهم ص33 وص 35)

6. انعام آیه 23

7. توحید مفضل (شگفتی های آفرینش) ص162وص168/ترجمه نجعفلی میرزایی، انتشارات هجرت، چاپ ششم زمستان 78 قم

8. سوره مبارکه یونس آیات 9 و 25

نظرات (۱)

سلام. من شنیدم که انسان بیگناهی کشته بشه شهید حساب میشه ولی بازم چون شک دارم از شما میپرسم.
1- حتما باید تو جبهه علیه ظالم باشه تا شهید حساب بشه یا نه منظور هر انسان بیگناهه؟
2- یک انسان بیگناه که باردار هم بوده رو میکشند این دختر که به قتل رسیده ایا شهید حساب میشه؟
و اثاری که از ایشون بجا مونده با هر بار دیدن خدایی نکرده زبونم لال براش گناه فرستاده میشه یا همش بر گردن قاتل میفته؟
3- دختری قصد کمک به این طفل معصوم رو داشته ولی نمیذارن و تو شوک اون شب شوم چند روز بعد میمیره ایا این دختر هم شهید حساب میشه؟
4- میگن خدا براشون یک اتاق ویژه داره و از شهیدان پذیرایی میکنه و حضرت فاطمه زهرا(س) را میبینند حالا با توجه به حرفام اینها شامل اون دختر مظلوم هم میشه؟
خواهش میکنم حقیقت رو با مدرک قرآنی بهم بگید فقط زودتر.ممنون
پاسخ:
پاسخ اجمالی
کاربر محترم؛
به سؤالاتی از این دست درباره موضوع مورد پرسش شما، قبلاً پاسخ‌هایی داده شده است. این سؤال‌ها برایتان ارسال می‌شود، امید است با مطالعه آن‌ها پاسخ خود را دریافت نمایید. در صورتی که جوابی نیافتید و یا همچنان مسئله برایتان مبهم است، منتظر مکاتبه مجدد شما خواهیم بود.
برای دریافت پاسخ خود سؤالات زیر را مطالعه نمایید:
( شهید و کشته های دیگر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی ) 3822.
 
 --------------------------------------------------------
پاسخ تفضیلی

 --------------------------------------------------------
برای مشاهده سوال خود در سامانه اسلام کوئست اینجا کلیک نمایید.(کلیه پاسخ ها برای استفاده عموم مناسب نیستند و تنها سوالاتی که  جنبه شخصی نداشته باشند، لینک قابل مشاهده در سامانه خواهند داشت)
 --------------------------------------------------------
خواهشمندیم در صورت قانع کننده بودن سوال ما را مطلع سازید و درصورت عدم رضایت با بیان مشکلات پاسخ ما را در بهبود هرچه بیشتر پاسخ ها یاری فرمایید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
|بر بال اندیشه|

» بـا قـرار دادن کـد لـوگـوی حمـایتی مـا در سایـت یـا وبـلاگ خود، ضمن یـاری در جهت گســترش عقــاید، زمیــنه آشنـایـی دیــگر کاربـران را بـا ایـن سایت فراهـم آوریـد.

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران