حضرت فاطمه علیها السلام اگرچه نمونه کامل
- ۲ نظر
- ۰۸ دی ۹۹ ، ۰۶:۴۷
حضرت فاطمه علیها السلام اگرچه نمونه کامل
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پاسخ به فردی گفت: غذای خود را حلال کن مستجابالدعوة میشوی!
روزی روزگاری پادشاه معلوم الحالی بود که به دوختن و پوشیدن لباس های تازه خیلی علاقه داشت. برای همین دستور داد هرکس بهترین لباس رو براش بدوزه پاداش خوبی به اون خیاط بده.
خیاطی که از ظلم های پادشاه خسته شده بود و میخواست درس خوبی به پادشاه بده به قصر رفت و گفت من میتونم لباسی بدوزم که فقط آدم های باهوش بتونن ببینن و آدم های احمق نمیتونن اون لباس رو ببینند.
پادشاه وقتی دید ازین طریق میتونه آدم هارو تشخیص بده دستور دوخت این لباس رو به خیاط داد. خیاط هم شروع به دوختن لباس کرد اما هیچکس نمیتونست این لباس رو ببینه.
وقتی کار دوخت لباس تموم شد خیاط لباس خیالی خودش رو برد و تن پادشاه کرد. اما چون هیچکس دوست نداشت بهش بگن احمق شروع به تعریف و تمجید کردند اما در حقیقت لباسی به تن پادشاه نبود و اون لخت لخت بود.
مثل هر روز خسته از دانشگاه بر می گشتم و توی پیاده روی شلوغی که سوسوی چراغ های تبلیغاتی مغازه هاش چشم عابر ها رو خیره می کرد با صلابت و سربلند بدون توجه به افرادی که از کنارم رد می شدند به سمت خونه می رفتم که یکدفعه پیاده روی شلوغ در نقطه ای کچل شد و حس ششمم بهم گفت یکی داره نگاهت می کنه. چشام رو چرخوندم و نگاهم گره خورد به نگاه دختر خانمی که حسابی بزک کرده بود و حجاب مناسبی نداشت و روسریش رو شل کرده بود و دنبال نگاهی می گشت که نگاهش کنه.
نمیدونم چی شد یاد حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) افتادم که فرمودند: «اگر کسی برسد به ناموس مردمی که در کوچه رد می شود به حرمت حرف خداچشمش را زمین بگذارد، خداوند به آنچه در کره ی زمین خلق کرده است،به ملائک می گوید برایش ثواب بنویسند»* افتادم و چشمام رو ازش برداشتم و خیره کردم به سنگ فرش پیاده رو. به چند قدمی دختر بدحجاب که رسیدم و دوباره چشمام رو بالا گرفتم و چشمام رو به نقطه ای دور خیره کردم ولی با گوشه چشمام حواسم بهش بود که متوجه شدم تند تند داره موهاش رو میده عقب و روسریش رو سفت می کنه...
انسان از دیر باز برای حفظ نظام اجتماعی و ادامه حیات بشری خود ناگزیر از وضع قوانین مشخص اجتماعی بوده است. هر چند که این قوانین باز دارنده و ایجاب کننده به خودی خود محدودیت هایی را برای افراد به وجود می آورد، ولی آنچه مسلم است قوانینی که قانون گذاران مصلح و متعهد به مبانی و اصول اخلاقی وضع می نمودند در جهت منافع جمعی انسان ها بوده است، از این رو تخلف و عدم تمکین به این قوانین در بسیاری موارد نه تنها موجبات ضرر به قانون شکن؛ بلکه سلامت روانی و زیستی دیگران را نیز در مواردی به مخاطره می انداخت.
با این نگاه و مقدمه بحث خود را در خصوص یکی از قوانین مهم دینی و اجتماعی به عنوان حجاب و عفاف پی می گیریم. سؤالات بی شماری در خصوص این قانون الهی در ذهن بعضی افراد وجود دارد که نیاز به کنکاش و تحقیق جدی دارد، از جمله اینکه اصولاً فایده و اثر این قانون چیست؟ آیا این قانون دینی و اجتماعی تنها مختص به جامعه زنان است یا اینکه مردان نیز به نوبه خود ملزم به رعایت آن هستند؟
چادر حرمت دارد!
حق این بود
دخترکان بدحجاب
گشت ارشادی راه می انداختند
تا تذکر دهند شما را
"اهای خواهر!
چادر حرمت دارد..."
einlam.blog.ir
آنچه که بدتر از بدحجابی است؛ مسابقهای است که برای بدحجابی رواج پیدا میکند. بعضیها شاید خودشان هم اینقدر نخواهند بدحجابی کنند، ولی وقتی یک موجی در جامعه ایجاد میشود، مانند یک مد که رواج پیدا میکند، افراد نمیتوانند خودشان را کنترل کنند، دچار جوّ میشوند و موج آنها را میبرد.
اگر کسی بدحجاب بود آنقدر بد نیست که بعضیها مسابقه برای بدحجابی را در جامعه رواج میدهند. اگر چه بدحجابی خودش به رواج بدحجابی کمک میکند، اما نقش مؤثر رسانههای مُبلّغ و مروّج بدحجابی را نباید دستکم گرفت. فقط رسانهها هم نیستند؛ بعضی از سیاستمداران وقتی کم میآورند، یا طمع به رأی بیشتر از استحقاقشان پیدا میکنند، به این موج دامن میزنند. چگونه؟ با تحقیر ارزش حجاب، با تحویل گرفتن بدحجابی، با نیش زدن به کسانی که طرفدار حجابند...
بعضی از همین هایی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهماننواز، هم بقیهی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی- ۱۳۹۱/۰۷/۱۹) http://bpn.io/cafjp
اندر وصف حکایات بی مهری های دولت لائیک جمهوری آذربایجان با مخالفین داخلی و همسایگان خویش قصه به درازا می انجامد اما ذکر گوشه ای از این حکایات مفید سخن است. ظاهرا رفتارهای بی قاعده، اصلی اساسی در این کشور به شمار می رود و بر کسی جای تعجب نیست که حامیان حرف حق پشت میله های زندان قرار می گیرند. در این فضایی که نیاز به تصویرپردازی ندارد، به تازگی معروف ترین مدافع حقوق بشر به هشت سال زندان محکوم شده است.
لیلا یونس رئیس موسسه صلح و دموکراسی جمهوری آذربایجان که معروف ترین مدافع حقوق بشر در این کشور محسوب می شود به فساد مالی متهم شده است؛ حکمی جنجالی که بیانگر واقعیت هایی جنجالی در کشور جمهوری آذربایجان است. لیلا یونس اولین نمونه ای نیست که به خاطر یک حکم ساختگی محکوم به مجازات می شود، معمولا همه مخالفین این کشور سرنوشتی این چنین دارند.
این روزها با رشد چشمگیر استفاده از شبکههای مختلف اجتماعی وقوع اتفاقات مختلف هم در این شبکهها افزایش یافته است. ایرانیها هم از این امر مستثنی نیستند و بسیاری از آنها مشتری جدی استفاده از این شبکههای اجتماعی هستند و در برخی موارد هم پذیرای اتفاقات آن هستند.
یکی از مسائلی که اخیراً شبکههای اجتماعی بستر مناسبی برای ترویج آن قرارگرفته است پدیده نوظهور محجبه های خودنما است. پدیدهای که البته قبل از ورود شبکههای رنگارنگ اجتماعی به کشور عملاً در برخی از خانوادهها واردشده بود.
با توجه به فرا رسیدن بیست و یکم تیرماه که در تقویم کشور روز عفاف و حجاب نام گرفته در خصوص نحوه سوء استفاده گروه تررویستی داعش از مساله حجاب و بررسی نسبت میان انکار حجاب به عنوان پدیده ای که غرب از آن به عنوان وسیله ای برای محدودیت زن یاد کرده و از سوی دیگر داعش به شکل افراطی اقدام به پوشش خاص و اجباری برای زنان می کند، با دو کارشناس به گفتگو نشسته ایم که حاصل این گفتگو در ذیل از نظرتان می گذرد
مرحوم آیت الله آقاسید محمدباقر مجتهد سیستانی پدر مرجع عالیقدر آیت الله سید علی سیستانی برای آنکه به محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر مشهد آغاز می نماید. ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به خواندن زیارت عاشورا بودم می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جا برخواستم و به دنبال آن نور به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن نور عجیبی می تابید. در زدم؛ وقتی در را باز کردند مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان علیه السلام در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق، جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه سفیدی روی آن کشیده بودند وقتی که وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم حضرت به من فرمودند: «چرا اینگونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید- اشاره به آن جنازه کردند- تا من بدنبال شما بیایم!» بعد فرمودند: «این بانویی است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوی- هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا چادر از سر او بکشند.»
منبع:
شیفتگان حضرت مهدی (علیه السلام) ج 3 صفحه 158
راه های ارتباط با حضرت مهدی (علیه السلام) صفحه
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، استاد حسن رحیمپور ازغدی در یکی از سخنرانی هایش با اشاره به نکته ای مهم گفت: اگر شما برخی شعارهای اسلام را سر ندهید و به برخی آیههای قرآن عمل نکنید و دنبال یاری مظلوم نباشید و به ظالم کاری نداشته باشید، قول میدهم همین آمریکاییها و انگلیسیها، حلیم و قیمه تاسوعا و عاشورا را رایگان بپزند و بین شما توزیع کنند...
افطاری امسال کاخ سفید به مسلمانان که می توان اسلام آمریکایی را در پهنه تصویر مشاهده کرد! توضیح بیشتر + دیگر تصاویر را در ادامه مطلب ببینید...
یکی از ثمرات هجوم غرب به ایران همین تغییر لباس و رواج برهنگی در میان قشرهایی از جامعه بوده است و از آن در رژیم طاغوت تحت عنوان «کشف حجاب» و در این اواخر «رفع حجاب» یاد می شد و در حقیقت چیزی جز مبارزه با پوشش اسلامی و ترویج لباس غربی نبود. اجرای این برنامه محتاج دو شرط بود: نخست یک زمینه فرهنگی و اجتماعی برای پذیرش لباس غربی و دوم یک عامل اجرا که زور داشته باشد و به اسلام اعتقاد نداشته باشد. عامل دوم رضاخان، مأمور و سرسپرده دولت استعمارگر انگلیس بود که وظیفه داشت «ایران را هر چه زودتر از حضیض ذلت به اوج عزت برساند و از گمراهی به شاهراه ترقی هدایت نماید!» و در پی اجرای همین مأموریت موظف بود به زور لباس مردان را متحدالشکل کند و بر سر همه آنها کلاه پهلوی بگذارد و چادر را نیز از سر زنان بردارد. اما شرط اول، یعنی زمینه فرهنگی و اجتماعی پذیرش لباس غربی را، غربزده ها تامین کردند. آنان اسلام را نمی شناختند و به غرب خوشبینی مطلق داشتند. بیگانه با خویش و چشم بسته، دلبسته بیگانه بودند. در واقع این قشر معدود همان قشری بودند که قبل از فرو رفتن در لباس غربی و قبل از به دست گرفتن پرچم فرهنگ غرب، آن فرهنگ را پذیرفته بودند و تغییر لباس، آخرین و بیرونی ترین پوسته ای بود که در وجود آنها تغییر می کرد. این امر به ظاهر کم اهمیت تنها در جامعه ما اتفاق نیفتاد، در همه مشرق زمین، بسیاری از مردم به دنبال تسلیم در برابر فرهنگ غرب، جامه غربی به تن کردند. در لباس مردان -که خود البته غربی است- کراوات ظاهرا قطعه کوچک کم اهمیتی است، اما قبول آن در مشرق زمین در حقیقت نشانه یک تحول عظیم فرهنگی است. اگر پذیرش لباس غربی نتیجه سلطه فرهنگی غرب و خود باختگی شرق نیست چرا تاکنون دیده نشده است که حتی یک نمونه از خصوصیات لباس شرقی در مغرب زمین پذیرفته شود و رواج یابد؟ ساده انگاشتن این مسائل نشانه ساده لوحی است.
کمپینهای مدعی ترویج حجاب با برچسب «اسلام»، «زن مسلمان» و «حجاب زیبا» اقدام به جذب و تشویق دختران محجبه برای انتشار تصاویر خود در شبکههای اجتماعی میکنند؛ تصاویری که قرار است برای ترویج اسلام و پوشش زن مسلمان در مقابل نگاه نامحرمان قرار گیرد. اما دیدگاه اسلام در این زمینه چیست؟
هرچند این رویکرد نسبت به حجاب و زن مسلمان تاکنون نتوانسته در میان بانوان محجبه که اعتقادی راسخ به مبانی دین مبین اسلام دارند جایی برای خود باز کند اما هستند دخترانی که با تبلیغات رسانهای جذب این کمپینهای انحرافی شده و تصاویر شخصی خود با حجاب اسلامی را به راحتی در شبکههای اجتماعی منتشر کرده و به نمایش میگذارند.
درگیری در مسجدگوهرشاد در زمان رضاشاه
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فتن٬ از اوایل دهه پنجاه تعداد کسانی که پایبند به ارزشهای اسلامی مانند نماز، روزه و حجاب بودند رو به گسترش نهاد. در بین ارزشهای اسلامی حجاب معنای دیگری داشت. پس از اقدامات نابخردانهی رضاشاه در تحمیل بیحجابی به زنان مسلمان و واقعهی گوهرشاد، مسئله حجاب بزرگترین چالش بین روحانیت و رژیم پهلوی شد. از آن به بعد حجاب نه تنها به عنوان یک واجب شرعی و یک سنت اسلامی، بلکه به عنوان نمادی سیاسی- مذهبی بین روحانیت و رژیم محل نزاع و جدال قرار گرفت.
شاه حجاب را سمبل عقب ماندگی و بیحجابی را لازمهی پیشرفت جامعه میدانست. شاه پوشیدن چادر را هنگام «راندن اتومبیل و کار کردن در اداره و یا در کسوت پزشک و وکیل دعاوی بسیار سخت» میدانست[1]. او چنان از آینده و چادر نگران بود که میگفت: «چگونه میتوانیم در آینده جامعهای خشنود و خوشوقت بسازیم که در آن بچهها دارای مادرانی در کفن سیاه باشند.»[2]
دیوار نویسی سبز در حمایت از حجاب اختیاری
موج "آزادیهای یواشکی" صفحهای در فیسبوک است که در آن، متأسفانه زنان ایرانی عکسهایی از خودشان را منتشر کرده و درباره تجربه خودشان از آزادی پوشش حرف میزنند. این صفحه توسط مسیح علینژاد، روزنامهنگار ایرانی بیرون از کشور، راهاندازی شده و اداره میشود.
و با کمال تأسف به جای اینکه مسئولان کشور جلوی این بد حجابی ها را بگیرند خودشان نیز در این شبکه صفحه باز کرده و سعی در رفع فیلترینگ این شبکه اجتماعی را دارند..
این صفحه که از هنگام آغاز به کار تا نزدیک به دو هفته پس از آن، بیش از ۲۳۰ هزار نفر پسندیدند و آن را دنبال میکنند. این تعداد برای صفحاتی از این دست در میان فارسی زبانان، قابل توجه است..
غفلت برخی از خانم های چادری از مفهوم متعالی حجاب، تحجر مدرنی را ایجاد می کند که در آن نه تنها اصول اولیه حجاب که پوشش کامل بدن و عدم خودنمایی است را شامل نمی شود، بلکه با ترکیب این بدحجابی با آرایش و رفتارهای زننده، حرمت این پوشش را نیز زیر سوال می برند.
خیلی وقت ها شده است که دختر خانم ها را می بینیم چادر بر دوش گذاشتند و حتی بر سر خود نمی کشند؛ این صحنه را که می بینیم چقدر اذیت می شویم؛ زمان بر ما می گذرد که به این مسأله فکر می کنیم و تبدیل به یک دغدغه می شود. گویا چادر را بر او تحمیل کرده اند و اصلا اعتقاد و فلسفه پوشیدنش را نمی داند...خیلی ها چادر سر می کنند ولی زیر چادرشان لباس های نامناسب می پوشند و حتی گاهی مشاهده می شود که بی خود و بی جهت چادر خود را وقت راه رفتن باز می گذارد..آیا وقت آن نرسیده است کمی به خود بیاییم و فرهنگ چادر پوشیدن را یاد بگیریم و به آن ملتزم شویم؟ تا به حال از خودتان پرسیده اید که چرا چادر سر می کنید؟ به خاطر خدا می پوشم یا چون مادرم، خواهرم و.. چادر می زنند؟ خیلی فرق دارد به خاطر خدا پوشیدن و یا به خاطر..، اگر بخاطر خدا بپوشیم در همه جا و همه حال وظیفه خود را فراموش نمی کنیم..ولی اگر از روی غرض دیگری باشد سهل انگاری و یا به نوعی فرار از وظیفه پیش می آید.. پس بیایید حقیقت معنای چادر سر گرفتن را یاد بگیریم و این مهم را حفظ کنیم و به آینده گان انتقال دهیم.. و شأن و جایگاهش را مخدوش ننماییم. بیایید به کارهای خودمان فکر کنیم که آیا این عمل (آرایش بیرون از منزل، نمایان شدن موهای جلوی سر) من با چادر پوشیدنم سازگاری دارد؟
گرمای تابستان چه لذت بخش است، وقتی با خدا معامله بهشت و جهنم می کنم. گرما را به جان می خرم، اما حجابم را با جهنم عوض نخواهم کرد.
حضرت زینب بعد از تمام شدن خطبه به راه خود ادامه داد تا به دارالاماره رسید. در این هنگام بغض راه گلویش را بست. چرا که او همه جای این خانه را میشناخت. اینجا روزی خانه زینب بود، روزگاری که اسم پدرش علی با عظمتی بیمانند جهان را پر ساخته بود. اشک در دیدگانش حلقه زد. ولی خودداری کرده، مبادا که گریه خوارش کند. زینب دست راستش را به روی قلبش گذاشت. مبادا از هم بپاشد. در آن دم به اتاق بزرگی رسید و دید عبیدالله بن زیاد ملعون در جایی نشسته که پدرش در آنجا مینشست و از میهمانان پذیرایی میکرد. امروز دوباره زینب به درون این خانه پا میگذارد. در حالی که اسیر و داغدار شده، هیچ وقت زینب مانند امروز احتیاج نداشت که به عظمت روحی و نیروی معنویاش اعتماد کند و به اصالت خاندان و شرافت تبارش پناه برد تا آن طوری که شایسته دختر علی و «عقیله بنیهاشم» است، بایستد تا بتواند آن چه را که از او شایسته است، نشان دهد.
زیور آلات فدای حیا و عفت!
پس از غارت لباس های امام حسین علیه السلام سپاهیان کوفه و شام به سوی خیمه ها هجوم بردند. لحظاتی تلخ و درد آور بود. زینب کبری علیها السلام بیش از همه تلخی و مخاطرات این تهاجم وحشیانه را احساس می کرد، چرا که از یک سو پاسبان خیمه های حیا و عفت بود و از طرفی دیگر حفظ جان امام زمانش را به عهده داشت. دختر علی علیه السلام که منش و خوی کوفیان را می شناخت، برای حفظ حیای بانوان و قبل از آمدن آنها تمام زیور آلات زنان را جمع کرده و خطاب به عمر بن سعد لعنة الله علیه فرمود: ای عمر بن سعد! سپاهیان خود را از تعجیل و شتاب در غارت خیمه ها باز دار! خود آنچه اسباب و زیور آلات است به شما واگذار می کنیم. مبادا دست نامحرمان به سوی خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله دراز شود (و بر قامت حیا و نجابت غباری نشیند) تمامی زیور آلات حتی گوشواره های فاطمه بنت الحسین علیها السلام نیز که یادگار امام بود در محلی جمع شد و پس از آنکه زنان و کودکان در گوشه ای اجتماع کردند، دختر شجاع علی علیه السلام فریاد زد: هر کس میل دارد، وسایل و زیور آلات را بردارد! عده ای پیش آمدند و هر چه بود غارت کردند..
منبع: أنساب الأشراف، أحمد بن یحیی البلاذری، ج 3، ص 204
با صدای لرزان و خسته گفت: پدر جان! چادر از سرم کشیدند!!!! کلام رقیه سلام الله علیها بود؛
خواهرم بدان تو همچون رقیه ریحانه ای در میدان مبارزه با نفس، در حال نبرد با تیرهای زهرآلود آغشته به هوس و پلیدی ها...
چتر حجاب را با آهنگ «من همچون رقیه ام» در اعلی نقطه عفاف و حیا، باز کن و فطرت پاک خداوندیت را از دام ها و دستان سرد شیطان به آغوش گرم حجاب بسپار..
شاید که تو همانند ریحانه کربلا، رستگار شوی.
دیگر وقت آن رسیده که سکوتم را بشکنم و دراین جنگ نرم با سلاح قلم بر دشمنان یورش برم تا... شاید بعضی از مسئولین در خواب مانده و بعضی ازعلما و روحانیونی که احیانأ از تأثیرکلامشان اطمینان ندارند این نوشته ها را دیده و به جنب وجوش بیفتند، هرچند شاید آن ها هنوز هم از بحث و پیگیری این مسائل خجالت می کشند وسطح آن را پایین تر از سطح علمی و معنوی خود می بینند.
یکی از دغدعه های دلسوزان فرهنگی؛ عدم تفهیم فلسفه چادر برای نسل جوان بوده است؛ به همین دلیل وقتی خواستند در این باره چاره اندیشی کنند متأسفانه به جای اصل به فرع پرداختند و حواشی را پر رنگ کردند. آنان برای ذائقه سازی، انواع مدلها و طرح های مختلف را به طراحان لباس سپردند و بازار چادرهای جورواجور با نام هایی مثل چادر ملی، دانشجویی، قجری، لبنانی و... داغ شد و هر بار شاهد یک مدل و شوی چادر شدیم؛ آن هم چادرهایی که برخی مصداق تبرج و جلوه گری زنان بودند تا پوشش کامل یک زن مسلمان. بعد از بر پایی نمایشگاه قرآن سال گذشته پیامک های تبلیغی مختلفی داشتیم که یکی از آنها با این خبر همراه بود که 50 نوع مدل چادر در بخش عفاف و حجاب نمایشگاه بین المللی قرآن کریم آماده عرضه برای بازدیدکنندگان است. کنجکاو شدیم تا ببینیم این انواع مدل چادرها چیست، اما متأسفانه چیزی که یافتیم نمایشگاهی از مانکن های منقش شده با چادرهایی که در مدل هایی مختلف سر کرده بودند؛ چادرهایی با کلاهک ها و آستین های سنگ دوزی شده، روبان های رنگی و... وقتی از مسئول بخش پرسیدیم این ها چه چادرهایی است که بیشتراز مانتو خود نمایی می کند؟ گفت: اینها چادرهای مجلسی هستند! مهم حجاب است که این چادرها دارند! باعث تأسف است که عمدا یا سهوا خودمان حجاب را تحریف می کنیم و چادر، این پوشش گرانقدر اسلامی را دستاویز نگاه های سلیقه ای قرار می دهیم؛ چرا که بعضی از این چادرها از مانتوهای بدن نمای دختران خیابانی زننده تر هستند و به هیچ وجه در شأن یک زن محجبه نیست تا خود را در معرض تبرج و خود نمایی با چنین پوششی قرار بدهد.
سؤال ما این است که فلسفه سر کردن چادر چیست که اینگونه به جانش افتاده ایم و کار دشمن را آسان کرده ایم؟! و نه تنها نتوانستیم با فرهنگ سازی درست، غیر مذهبی ها یا افراد ضعیف را جذب کنیم بلکه با چنین برنامه های کاریکاتوری به جای تقویت بنیه جوانان مذهبی، آنها را هم به بیراهه می کشانیم؛ این خطر فرهنگی را سالهاست که گوشزد کرده ایم.
مردی داخل بازار قدم میزد، خانمی را دید با لباسی چسبان، سیمایی زیبا و آرایش کرده و البته ظاهری چشم نواز …، کنار آن خانم مردی را دید که انگار همسرش بود، کمی فکر کرد، نتوانست جلوی خودش را بگیرد، جلو رفت و نگاهی به همسر آن خانم انداخت و گفت: ببخشید اجازه هست کمی به خانم شما نگاه کنم و لذت ببرم ؟
مرد که عصبانی شده یقه اش را گرفت و آن را اعلامیه دیوار کرد، هر آنچه در دهانش بود بیرون ریخت و با عصبانیت گفت: مردک، خجالت نمی کشی ، مگر خودت ناموس نداری ؟
اما مرد در کمال آرامش جمله ای را گفت و رفت.
گفت: مرد حسابی همه بازار دارند بدون اجازه به خانمت نگاه می کنند و لذت می برند تو هیچ نمی گویی ، من آمدم اجازه بگیرم و لذت ببرم تا حداقل عذاب وجدان نداشته باشم، اشکالی دارد؟
اما مرد ناگهان ساکت شد و به اطراف خود نگاهی کرد، بعد از آن سرش را پائین انداخت، انگار چیزی فهمیده بود!!
گسترش حجاب و عفاف در جامعه نه تنها به تقویت بنیان خانواده و رواج ارزشهای الهی کمک میکند بلکه میتواند در برقراری و ایجاد امنیت همه جانبه در جامعه و پاک سازی آن از لوث هر گونه مفاسد اجتماعی مؤثر واقع شود.
شارع مقدس در دین اسلام مجموعهای از بایدها و نبایدهایی را قرار داده است تا یک انسان مسلمان بتواند با استفاده از نسخه الهی راه سعادت و خوشبختی خویش را بپیماید، شاید در برخورد اول برخی از این دستورات الهی برای انسان بسیار سخت و مشکل باشد و به زعم خودش سد راهی برای آزادی و اختیار او تلقی شود، اما هنگامی که با تفکر به اصل و بنیان فلسفه احکام نگریسته شود، متوجه میشود که این دستور به ظاهر سختگیرانه بهترین راهبرد کمال و سعادت اوست.
اینگونه پسران برای اثبات خویش و خودنمایی در جامعه از روشهای مختلفی استفاده میکننداین در حالی است که در گذشته داشتن اخلاق پهلوانی و قهرمانی و داشتن زور بازو معیار اصلی برای «مرد بودن» پسران نامیده میشد اما این روزها مورد توجه قرار گرفتن به سبک آرایش زنانه سادهترین و سهل الوصول ترین روش برای افرادی است که نمیتوانند با قدرت بازو و تواناییهای ذهنی خود را به جامعه نشان دهند
آمار استفاده 7 درصدی از لوازم آرایش توسط مردان در ایران نشان از اقبال پسران و مردان جوان ایرانی به استفاده از لوازم آرایشی دارد که تا قبل از این به عنوان لوازم آرایش زنانه شناخته میشدند. انواع کرم،
تو می توانی روسری نصفه نیمه ات را ، هی برداری و دوباره بذاری
می توانی گاهی بادبزنش کنی
می توانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود
می توانی شلواری بپوشی که دمپایش تا صندل ات 20 سانتیمتر فاصله داشته باشد
می توانی جوراب هم نپوشی
لاک هم لابد خنک کننده است
بستنی هم لیس بزن روی نیمکت پارک
بوی ادکلنت هم می تواند تا ده متر پشت سرت تعقیبت کند
فرض کن اینها بلد نیستند مثل تو باشند
فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما
فرض کن گرمشان نمیشود
فرض کن تو روشنفکری و اینها اُمل
آخر تو چه می دانی چادر ترنم عطر یاس است در فضای غبار آلود دنیا؟
آخر تو چه می دانی حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر می نشاند؟
تو می توانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا
خنکای بهشت گوارایتان ، دختران چادری
من نمیدانم.. فقط می توانم بگویم بارک الله جای تحسین دارد..
ملائک چطور می خواهند حساب کنند ثواب چادری های رمضان امسال را..